گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۰

ترک چشم تو، که با تیر و کمان می‌گردد
بنشان کرده دلی، از پی آن می‌گردد
هر که سر گشته چوگان سر زلف تو شد
به سر کوی تو، چون گوی، بجان می‌گردد
آنکه پرسید نشان تو و نام تو شنید
در پی وصل تو، بی نام و نشان می‌گردد
ما کجا در تو توانیم رسیدن که فلک
در پیت بی سر و پا، گرد جهان، می‌گردد
بار شست سر زلف تو، بدوش از بن گوش
می‌کشم دایم و پشتم، چو کمان می‌گردد
نیست محتاج بیان، قصه که چون سر درون
همه بر صفحه احوال، عیان می‌گردد
ساقیا رطل گران خیز و سبک، می‌گردان
هین که کار طرب از رطل گران می‌گردد
زایر کعبه او گرد حرم، می‌گردید
این زمان، گرد خرابات مغان می‌گردد
شعر پاک سره خالص سلمان، نقدی است
که به نام تو در آفاق، روان می‌گردد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترک چشم تو، که با تیر و کمان می‌گردد
بنشان کرده دلی، از پی آن می‌گردد
هوش مصنوعی: چشم تو مثل تیر و کمان به سمت دل‌ها نشانه می‌رود و دل‌هایی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
هر که سر گشته چوگان سر زلف تو شد
به سر کوی تو، چون گوی، بجان می‌گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که تحت تأثیر زیبایی و جذبه‌های تو قرار گرفته، مانند گوی در میدان چوگان، بی‌تاب و دل‌باخته به کوی تو می‌گردد.
آنکه پرسید نشان تو و نام تو شنید
در پی وصل تو، بی نام و نشان می‌گردد
هوش مصنوعی: کسی که درباره تو و نشانی از تو پرس و جو می‌کند، در جستجوی وصال و وصال تو، بی‌نام و نشان به جستجو می‌پردازد.
ما کجا در تو توانیم رسیدن که فلک
در پیت بی سر و پا، گرد جهان، می‌گردد
هوش مصنوعی: ما کجا می‌توانیم به تو برسیم وقتی که آسمان، بی‌هدف و بی‌نظم، دور این جهان می‌چرخد.
بار شست سر زلف تو، بدوش از بن گوش
می‌کشم دایم و پشتم، چو کمان می‌گردد
هوش مصنوعی: من همواره بار شست سر زلف تو را بر دوش می‌کشم و بخاطر آن، پشت من مانند کمان خم می‌شود.
نیست محتاج بیان، قصه که چون سر درون
همه بر صفحه احوال، عیان می‌گردد
هوش مصنوعی: قصه‌ای که در دل هر کسی نهفته است، نیازی به توضیح ندارد؛ زیرا همگان می‌توانند داستان را در چهره و حالت او بخوانند و بفهمند.
ساقیا رطل گران خیز و سبک، می‌گردان
هین که کار طرب از رطل گران می‌گردد
هوش مصنوعی: ای ساقی، وزنی از می را بلند کن و به آرامی بچرخان، چرا که لذت و شادی از شراب سنگین به وجود می‌آید.
زایر کعبه او گرد حرم، می‌گردید
این زمان، گرد خرابات مغان می‌گردد
هوش مصنوعی: زائر کعبه در حال طی کردن مسیر اطراف حرم است، اما اکنون در حال گشت و گذار در مکان‌های شلوغ و پرآشوب متعلق به مغان است.
شعر پاک سره خالص سلمان، نقدی است
که به نام تو در آفاق، روان می‌گردد
هوش مصنوعی: شعرهای زیبا و ناب سلمان، به نوعی نماد و نشانی از وجود تو هستند که در دنیا منتشر می‌شوند و همه جا شناخته می‌شوند.

حاشیه ها

1398/09/19 18:12

ناز شست سر زلف تو.........----درست است