گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۸

آمد به برج عاشقان، ماه مبارک منزلت
ای ماه مهر افزون من، بادا مبارک، منزلت
خلوت سرای چشم و دل، این شسته و آن، رفته‌ام
فرمای و بنشین، ای صنم، هر جا که می‌خواهد دلت
تو سرو باغ جنتی، از جوی جان بر خاسته
یا شاخ طوبی کاسمان، بنشاند در آب و گلت
من هودج عشق تو را، در جان و دل جا کرده‌ام
کاندر سرای آب و گل دانم، نگنجد، محملت
کردیم جان را منزلت، باشد که بر ما بگذری
بر ما گذر تا بگذریم، از آسمان، در منزلت
ای مایه شادی درا، روزی به اقبال از درم
باشد کزین غمها فرج، یابم به بخت مقبلت
دنیا ندارد حاصلی، غیر از حضور دوستان
گر دوست حاصل می‌شود، سلمان، بس است این حاصلت

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد به برج عاشقان، ماه مبارک منزلت
ای ماه مهر افزون من، بادا مبارک، منزلت
هوش مصنوعی: ماه مبارک به خانه عاشقان وارد شد، ای ماه نیکو و مهربان، امیدوارم منزلت و جایگاهت گرامی و مبارک باشد.
خلوت سرای چشم و دل، این شسته و آن، رفته‌ام
فرمای و بنشین، ای صنم، هر جا که می‌خواهد دلت
هوش مصنوعی: در خلوتِ دل و چشمم، من اینجا نشسته‌ام و آنجا رفته‌ام. ای معشوق، بفرما و هرجای که دلت می‌خواهد بنشین.
تو سرو باغ جنتی، از جوی جان بر خاسته
یا شاخ طوبی کاسمان، بنشاند در آب و گلت
هوش مصنوعی: تو مانند سرو باغ بهشت هستی که از جریان زندگی سر بر آورده‌ای. مثل شاخه‌ای از درخت طوبی که در آسمان قرار دارد و در آب و گل می‌نشیند.
من هودج عشق تو را، در جان و دل جا کرده‌ام
کاندر سرای آب و گل دانم، نگنجد، محملت
هوش مصنوعی: من عشق تو را در قلب و جانم جا داده‌ام، زیرا می‌دانم که در این دنیای مادی نمی‌توانم تو را به‌طور کامل در خود جای دهم.
کردیم جان را منزلت، باشد که بر ما بگذری
بر ما گذر تا بگذریم، از آسمان، در منزلت
هوش مصنوعی: ما جان خود را در منزلت تو قرار دادیم، باشد که تو نیز در گذر خود بر ما بگذری تا ما از آسمان به منزلت تو عبور کنیم.
ای مایه شادی درا، روزی به اقبال از درم
باشد کزین غمها فرج، یابم به بخت مقبلت
هوش مصنوعی: ای منبع خوشحالی، روزی به لطف آینده، از غم‌ها رهایی می‌یابم و به خاطر خوش‌شانسیت، به خوشبختی دست پیدا می‌کنم.
دنیا ندارد حاصلی، غیر از حضور دوستان
گر دوست حاصل می‌شود، سلمان، بس است این حاصلت
هوش مصنوعی: دنیا ارزش خاصی ندارد، جز اینکه دوستان در کنار هم باشند. اگر بتوانی دوستی را به دست آوری، همین کافی است و به اندازه‌ی تمام دستاوردها ارزش دارد.