گنجور

شمارهٔ ۸۱ - در مدح شاه دوندی

ای زمین آستانت آسمان ملک و دین
آسمانی آسمان گر نقش بندد بر زمین
اشکوب اولت (سبع سموات طباق)
نقش درگاه تو (طبتم فادخلوها خالدین)
نقش سقف لاجوردت آسمان را می‌زند
صد گره بر طاق ابرو هر زمان از نقش چین
گر شود ناظر به سقف نیم ترکت آسمان
بر زمین افتد کلاه از فرق ترک پنجمین
طاق درگاه تو طغرایی است بر منشور ملک
رسم ایوان تو بنیادی‌ست بر ارکان دین
بحر عمان را از آب دجله‌ات باشد یسار
آب حیوان را به خاک درگهت باشد یمین
بیت معمورت محقق بحر مسجورت رفیق
سقف مرفوعت معین ظل ممدودت قرین
آستانت را به رخ شاهان دنیی خاک روب
بارگاهت را به لب حوران جنت خوشه چین
جان فزاید چون صبا در روضه‌ات طبع سقیم
خوش برآید چون نوا در پرده‌ات قلب حزین
هیچ کس را نیست بر دامن غباری از رهت
جز صبا را کز غبار توست دامن عنبرین
تا شود جاروب این در پیش فراشان تو
بس که خود را بر زمین مالید زلف حور عین
خازن فردوس را رشک آمد و با حور گفت
تا بدین حد نیز هم نازک نباش و نازنین
حور و ولدان پای کوبند از طرب چون روز بزم
در طواف آیند غلمانت ( به کاس من معین)
جنتی اینک عیان بر تخت و بخت ساحتت
حور و مقصور و درخت طوبی و ماء معین
هست اصل نسخه خلد برین بر هشت باب
تو بهشتی را بر آن افزود‌ه‌ای بابی برین
اسمان می‌خواست کز سنگت کند لختی تراش
تا نهد بر خاتم فیروزهٔ خود چون نگین
سر بسی بر سنگ زد چندان که بر وی طیره گشت
پیر کیوان آن معمّر هندوی باریک بین
گفت مشتی گر زند صد سال بر دیوار سر
در نیفتد کاهی از دیوار این حِصن حَصین
آسمان مزدور کار توست زآن این آستین
می‌رود هر شب درستی مغربی در آستان
تا قبول شاه یابد خشت زرین می‌کشد
صبحدم بر مقتضای (نعم اجر العاملین)
سایه لطف الهی دوندی سلطان که هست
آفتاب دولت و دین قهرمان ماء و طین
آن که حق را بر خلایق از پی ایجاد اوست
منت (انعام اتیکم به سلطان مبین)
مهد او را موکب خورشیدی اندر ظلّ چتر
عزم او را رکب جمشیدی اندر زیر زین
ای ز رشک جام جودت چشم دریا پر سرشک
وی ز صیت طاس عدلت گوشه گردون پر طنین
گویهای صد رهت تسبیح خیرات حسان
گوشه‌های دامانت سجادهٔ رو ح‌الامین
حلقهٔ درگاه جاهت گوشوار عزّ و جاه
پایه صدر رفیعت دستگاه ملک و دین
خاک را با ظل چترت نیست مهر آسمان
باغ را با بوی خلقت نیست برگ یاسمین
هر نفس مشاطه رأی منیرت کرده پاک
از غبار تیر مشک روی مرآت یقین
پادشاها بنده از بحر نثار آورده است
دامنی دُر بر درت وآنگه چه دُرهای ثمین
در لباسی خانه‌ آرایی کند کز شوق آن
طاق ازرق می‌کند شق در هز زمان چرخ برین
رسم شاهان جهان است این بهشت آباد و، تو
رسم شاهان تازه کردی آفرین باد آفرین!
جای شاهان است یا رب فرخ و فرخنده باد
جاودان بر پادشاهِ شه نشان شه نشین
بر سریر منصب دلشاد شاهی تا ابد
شاه ما دلشاد باد آمین رب‌العالمین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای زمین آستانت آسمان ملک و دین
آسمانی آسمان گر نقش بندد بر زمین
هوش مصنوعی: ای زمین، تو جایگاه آسمان و مرکز همه‌ی ملک و دین هستی. اگر آسمان بخواهد نقشی بر زمین بزند، تو اولین و مهم‌ترین مکان برای این کار هستی.
اشکوب اولت (سبع سموات طباق)
نقش درگاه تو (طبتم فادخلوها خالدین)
هوش مصنوعی: در ابتدا، آسمان‌ها به صورت طبقات زیادی وجود دارند و در انتها، درگاه تو، بهشتی است که برای همیشه در آن خواهیم بود.
نقش سقف لاجوردت آسمان را می‌زند
صد گره بر طاق ابرو هر زمان از نقش چین
هوش مصنوعی: سقف آسمان به رنگ آبی است و هر بار که ابروهای تو چین می‌خورد، صد اثر و گره بر آن نقش می‌زند.
گر شود ناظر به سقف نیم ترکت آسمان
بر زمین افتد کلاه از فرق ترک پنجمین
هوش مصنوعی: اگر ناظر به سقف نگاه کند، آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد و کلاه از سر پنجمین ترک به زمین خواهد افتاد.
طاق درگاه تو طغرایی است بر منشور ملک
رسم ایوان تو بنیادی‌ست بر ارکان دین
هوش مصنوعی: دروازه تو نمادی از عظمت و شکوه پادشاهی است و بنای ایوانت پایه‌های اصول و مبانی دین را شکل می‌دهد.
بحر عمان را از آب دجله‌ات باشد یسار
آب حیوان را به خاک درگهت باشد یمین
هوش مصنوعی: دریای عمان در سمت چپ تو قرار دارد و آب دجله در سمت راست تو. آب حیوان نیز در طرف راست خاک زمین تو قرار دارد.
بیت معمورت محقق بحر مسجورت رفیق
سقف مرفوعت معین ظل ممدودت قرین
هوش مصنوعی: این متن به توصیف و تحسین ویژگی‌های یک مکان یا فضایی خاص می‌پردازد. به نظر می‌رسد که در اینجا به فضایی پرداخته شده که دارای آرامش و زیبایی خاصی است. این مکان از جنبه‌های مختلفی شامل امنیت، رفاه، سایه‌ای که از آن بر می‌خیزد و سقفی که او را محافظت می‌کند، بهره‌مند است. در کل، توصیف به گونه‌ای است که این مکان به عنوان مکانی مقدس و آرامش‌بخش شناخته می‌شود.
آستانت را به رخ شاهان دنیی خاک روب
بارگاهت را به لب حوران جنت خوشه چین
هوش مصنوعی: آستان تو برتر از مقام پادشاهان دنیاست و خاکی که به تو تقدیم می‌شود، مانند بارگاه توست که حوریان بهشتی بر آن خوشه می‌چینند.
جان فزاید چون صبا در روضه‌ات طبع سقیم
خوش برآید چون نوا در پرده‌ات قلب حزین
هوش مصنوعی: چون باد صبا در باغ تو جانم تازه می‌شود و حال بد من وقتی نغمه‌ای از ساز تو می‌شنوم، به طرز شگفت‌انگیزی خوشحال می‌شود.
هیچ کس را نیست بر دامن غباری از رهت
جز صبا را کز غبار توست دامن عنبرین
هوش مصنوعی: هیچ کس به اندازه‌ی نسیم صبحگاهی از راه تو غبار ندارد، جز او که غبار تو باعث زیباتر شدن دامنش شده است.
تا شود جاروب این در پیش فراشان تو
بس که خود را بر زمین مالید زلف حور عین
هوش مصنوعی: برای اینکه این در را برای خدمتگزارانت جارو کنند، آنقدر زلف حورعین بر زمین کشیده شد که خود را بر آن مالیدند.
خازن فردوس را رشک آمد و با حور گفت
تا بدین حد نیز هم نازک نباش و نازنین
هوش مصنوعی: خازن به بهشت حسودیش شد و به حوری گفت که تا این اندازه هم نازک و لطیف نباش و خود را نازنین نکن.
حور و ولدان پای کوبند از طرب چون روز بزم
در طواف آیند غلمانت ( به کاس من معین)
هوش مصنوعی: زیبا و جوانان شاد و خرم در حال رقص و شادی هستند، مانند روز جشن و مهمانی، به دور غلمان تو می‌چرخند.
جنتی اینک عیان بر تخت و بخت ساحتت
حور و مقصور و درخت طوبی و ماء معین
هوش مصنوعی: بهشت اکنون به وضوح در پیش روی توست، با آنگاه حوران زیبایی، قصرها، درختان طوبی و آب زلال.
هست اصل نسخه خلد برین بر هشت باب
تو بهشتی را بر آن افزود‌ه‌ای بابی برین
هوش مصنوعی: این متن به مفهوم این است که اصل نسخه بهشتی در هشت بخش تشکیل شده است و تو به آن چیزی اضافه کرده‌ای که باعث شده بهشتی‌تر به نظر برسد، همان‌طور که چیزی فراتر از بهشت است. به عبارتی دیگر، تمام زیبایی‌ها و ویژگی‌های بهشت در این هشت بخش وجود دارد و تو با افزودن جزئیاتی، آن را کامل‌تر کرده‌ای.
اسمان می‌خواست کز سنگت کند لختی تراش
تا نهد بر خاتم فیروزهٔ خود چون نگین
هوش مصنوعی: آسمان می‌خواست تا سنگت را کمی تراش دهد و آن را به عنوان نگینی بر روی خاتم فیروزه‌ای خود قرار دهد.
سر بسی بر سنگ زد چندان که بر وی طیره گشت
پیر کیوان آن معمّر هندوی باریک بین
هوش مصنوعی: به خاطر ضربه‌هایی که به سنگ زده شد، چهره‌اش آسیب دید و تغییر شکل پیدا کرد. همانند شخصی که در پی تلاش‌های زیاد و دقت بیشتر دچار تغییراتی می‌شود، این تصویر به حسرت و کوشش‌های او اشاره می‌کند.
گفت مشتی گر زند صد سال بر دیوار سر
در نیفتد کاهی از دیوار این حِصن حَصین
هوش مصنوعی: اگر کسی به دیوار محکم و دژمانندی ضربه بزند، حتی اگر صد سال هم بزند، باز هم کوچک‌ترین آسیب یا تغییری در آن ایجاد نخواهد کرد.
آسمان مزدور کار توست زآن این آستین
می‌رود هر شب درستی مغربی در آستان
هوش مصنوعی: آسمان به دست فرمان اوست، بنابراین هر شب با مشخصات خاصی در سمت غرب غروب می‌کند.
تا قبول شاه یابد خشت زرین می‌کشد
صبحدم بر مقتضای (نعم اجر العاملین)
هوش مصنوعی: در صبح زود، برای اینکه لطف و توجه شاه را جلب کند، گلی از خشت طلا می‌سازد. این کار نشان‌دهنده ارزش و پاداشی است که برای تلاش و زحمت افرادی که کار می‌کنند در نظر گرفته شده است.
سایه لطف الهی دوندی سلطان که هست
آفتاب دولت و دین قهرمان ماء و طین
هوش مصنوعی: سایه لطف خداوند بر سر توست ای پادشاهی که آفتاب قدرت و دین در وجود توست و تو مانند قهرمانی هستی که از آب و گل ساخته شده‌ای.
آن که حق را بر خلایق از پی ایجاد اوست
منت (انعام اتیکم به سلطان مبین)
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خداوند به خاطر ایجاد مخلوقات، حقایق و نعمت‌های خود را به آن‌ها ارزانی می‌کند و این اعمال او بیانگر سلطنت و قدرت اوست.
مهد او را موکب خورشیدی اندر ظلّ چتر
عزم او را رکب جمشیدی اندر زیر زین
هوش مصنوعی: مهد او مانند مکانی است که آفتاب در آن می‌تابد و همچنین نشان‌دهنده‌ی عزمی است که او دارد. در واقع، احساس قدرت و عظمت او شبیه به کیانی است که زیر زین مرکب قرار دارد.
ای ز رشک جام جودت چشم دریا پر سرشک
وی ز صیت طاس عدلت گوشه گردون پر طنین
هوش مصنوعی: ای که به خاطر بخشش‌های تو، چشمان دریا پر از اشک هستند و به خاطر عدالتت، صدای فراوانی در گوشه‌های آسمان طنین‌انداز شده است.
گویهای صد رهت تسبیح خیرات حسان
گوشه‌های دامانت سجادهٔ رو ح‌الامین
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و بزرگی اعمال نیک اشاره شده است. گوی‌های تسبیح به اعمال خوب و خیری که انسان انجام می‌دهد، تعبیر شده‌اند و سجاده به معانی روحانی و معنوی اشاره دارد. اشاره به روح الامین نیز به جبرئیل به عنوان فرشته وحی و الهام‌دهنده، نماد برکت و قداست است. در کل به اهمیت کارهای نیک و تأثیر آن بر روح و جان انسان پرداخته شده است.
حلقهٔ درگاه جاهت گوشوار عزّ و جاه
پایه صدر رفیعت دستگاه ملک و دین
هوش مصنوعی: دروازه‌ی مقام و موقعیت تو، همانند گوشواره‌ای از جواهرات، به زیبایی و عظمت تو اشاره دارد. پایه و اساس بلندی‌های تو، نه فقط حکومت، بلکه دین و دیانت را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.
خاک را با ظل چترت نیست مهر آسمان
باغ را با بوی خلقت نیست برگ یاسمین
هوش مصنوعی: زمین تحت سایه چتر تو احساس عشق و محبت آسمان را ندارد، و باغ نیز بوی زندگی و وجود را از برگ‌های یاسمن نمی‌گیرد.
هر نفس مشاطه رأی منیرت کرده پاک
از غبار تیر مشک روی مرآت یقین
هوش مصنوعی: هر لحظه، دل آرایشگری است که فکر مشیر تو را می‌آراید و از غبار تیر مشک چهره‌ات را پاک می‌کند و بر جذابیت و زیبایی‌ات می‌افزاید.
پادشاها بنده از بحر نثار آورده است
دامنی دُر بر درت وآنگه چه دُرهای ثمین
هوش مصنوعی: ای پادشاه، بنده دریا را به خاطر تو به دامنی از هدایای ارجمند پر کرده است، و چه چیزی ارزشمندتر از آن؟
در لباسی خانه‌ آرایی کند کز شوق آن
طاق ازرق می‌کند شق در هز زمان چرخ برین
هوش مصنوعی: در لباسی، خانه‌ای زیبا و دلنشین ساخته‌ای، به‌طوری که از شادی و وجد، آن طاق از زیبایی خود می‌لرخد و در هر زمانی، چرخش زمان بر این حال و روز اثر دارد.
رسم شاهان جهان است این بهشت آباد و، تو
رسم شاهان تازه کردی آفرین باد آفرین!
هوش مصنوعی: آرامش و آبادانی بهشتی که تو ایجاد کرده‌ای، نشانه‌ای از رفتار و ویژگی‌های شاهان در سطح جهانی است. تو با کارهای تازه‌ات این رسم را زیباتر کرده‌ای و بابت این تلاش‌های شایسته‌ات، به تو تبریک می‌گویم.
جای شاهان است یا رب فرخ و فرخنده باد
جاودان بر پادشاهِ شه نشان شه نشین
هوش مصنوعی: خدایا، جایی که شاهان قرار دارند، جاودانه برای پادشاهانی که نشانی از سلطنت و صداقت دارند، خوشبخت و سربلند باد.
بر سریر منصب دلشاد شاهی تا ابد
شاه ما دلشاد باد آمین رب‌العالمین
هوش مصنوعی: به مقام و جایگاهی برس که همیشه حال خوش و شاداب داشته باشی، تا همیشه پادشاهی کن که دل شاد دارد. آمین، پروردگار جهانیان.