گنجور

شمارهٔ ۶ - در مدح دلشاد خاتون

ای عید رخت کعبه دل اهل صفا را
هر لحظه صفایی دگر از روی تو ما را
تو کعبه حسنی و سر زلف تو حرم روح قدس را
در موقف کون تو مفام اهل صفا را
لبیک زنان بر عرفات سر کویت
صد قافله جان منتظر آواز درآرا
در آرزوی زمزم آتش وش لعلت
جان هر نفسی بر لب خشک آمده ما را
امید طواف حرم وصل تو افکند
در وادی غم طایفه بی‌سر و پارا
رو در خم محراب دو ابروی تو کردم
گفتم: مگر آنجا اثری هست دعا را
در سایه محراب نظر کرد دلم دید
ترکان خطایی نسب حور لقا را
فریاد برآورد: که ای قوم که ره داد
سرمست به محراب حرم ترک خطا را!
چشمت به کرشمه نظری کرد که تن زن
بر مست همان به که نگیرد خطا را
زایر، حرم کعبه گزید از پی فردوس
ما کوی تو آن کعبه فردوس نما را
حاجی به طواف حرم کعبه، ملازم
ما طوف کنان بارگاه کعبه بنا را
دلشاد شه، آن سایه یزدان که زرایش
خورشید فلک رفعت خورشید لقا را
سلطان قضا رای قدر قدر، که چون او
سلطان قدر قدر نبوداست قضا را
در عهد اسکندر عدلش نبود بیم
از رخنه یاجوج اجل سد بقا را
با مهر سلیمان قبولش نبود راه
در دایره خطه دل دیو هوا را
از عفت او می‌دهد آن بوی که دیگر
در پرده گل ره نبود باد صبا را
مهر نظر تربیت او بدماند
در ماه دی از شور زمین، مهر گیا را
ای از شرف سجده درگاه تو حاصل!
این تاج مرصع فلک سبز لقا را!
گر آینه تیغ تو گوهر بنماید
رخساره به خون لعل کند کاه ربا را
ور صبح ضمیرت تتق از چهره گشاید
از روی جهان برفکند زلف سیا را
در پرده‌سرای تو کشد زهره به گردن
چنگ طرب مطربه پرده‌سرا را
آنجا که سحاب کرمت سایه بگسترد
بر باد دهد ابر سیه روی گدا را
گر قیمت خاک کف پای تو کند عقل
از گوهر خود نقد کند وجه بها را
هر جا که دلی جسته خلاص از مرض جهل
بنمود اشارات تو قانون شفا را
چون مهر شود چشم و چراغ همه عالم
گر شمع ضمیر تو دهد نور سها را
تا شعر مرا زیور مدح تو شعارست
بر چرخ سخن شعری شعرم شعرا را
منثور شود گوهر منظوم ثریا
در مدح تو چون نظم دهم ورد ثنا را
تا از نفس باد صبا هر سر سالی
دوران کهن تازه کند عهد صبا را
هر شام و سحر عکس گل و نسترن از باغ
سرخاب و سفید آب کند روی هوا را
بلبل از سر سوز دهد ساز غزل را
قمری به سر سرو کند راست نوا را
بادا چمن جاه شما خرم و سرسبز!
زان سان که بران رشک برد صحن سما را
تا عید چو نوروز بود غره شادی
هر روز زنو، عید دگر باد شما را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عید رخت کعبه دل اهل صفا را
هر لحظه صفایی دگر از روی تو ما را
هوش مصنوعی: ای روز عید، زیبایی تو مانند کعبه دل‌های پاکان را هر لحظه تازگی و شادابی جدیدی می‌بخشد.
تو کعبه حسنی و سر زلف تو حرم روح قدس را
در موقف کون تو مفام اهل صفا را
هوش مصنوعی: تو کعبه زیبایی و موهای تو مانند حرم روح القدس است. در مقام وجود تو، جایگاه اهل صفا و پاکی قرار دارد.
لبیک زنان بر عرفات سر کویت
صد قافله جان منتظر آواز درآرا
هوش مصنوعی: با شوق و طنین دل‌انگیز، در سرزمین عرفات فریاد لبیک سر می‌دهیم و صدها قافله‌ از جان‌هایمان منتظرند تا صدای تو را بشنوند.
در آرزوی زمزم آتش وش لعلت
جان هر نفسی بر لب خشک آمده ما را
هوش مصنوعی: آتش عشق و زیبایی تو، جان هر انسانی را به تپش می‌اندازد و همه در آرزوی نوشیدن زمزم محبّت تو هستند. دل‌های تشنه ما با هر نفسی که می‌کشیم در انتظار رسیدن به تو و لطافت وجودت هستند.
امید طواف حرم وصل تو افکند
در وادی غم طایفه بی‌سر و پارا
هوش مصنوعی: امید ملاقات تو، مرا در دشت غم و اندوه رها کرد، جایی که گروهی از مردم بی‌سر و پا در حال سرگردانی هستند.
رو در خم محراب دو ابروی تو کردم
گفتم: مگر آنجا اثری هست دعا را
هوش مصنوعی: وقتی به ابروی زیبایت که در محراب خم شده نگاه کردم، به خودم گفتم آیا در آنجا نشانه‌ای از تأثیر دعا وجود دارد؟
در سایه محراب نظر کرد دلم دید
ترکان خطایی نسب حور لقا را
هوش مصنوعی: در سایه و فضای خاصی که وجود داشت، دل من به تماشای زیبایی‌های ظاهری پرداخت و به خاطر زیبایی و نازکی چهره‌ها، نسب و خاستگاه آن‌ها را به ماه و فرشتگان تشبیه کرد.
فریاد برآورد: که ای قوم که ره داد
سرمست به محراب حرم ترک خطا را!
هوش مصنوعی: فریاد می‌زند: ای مردم، که سرمستم در میخانه‌ای می‌رقصم و به جایگاه عبادت می‌روم، ولی از اشتباهات خود فاصله بگیرید!
چشمت به کرشمه نظری کرد که تن زن
بر مست همان به که نگیرد خطا را
هوش مصنوعی: چشمت با ناز و خوبی خاصی به من نگاه کرد که به راستی زیبایی زنانه‌ات در عین مستی و خوشحالی، هیچ غلط و اشتباهی را نمی‌تواند بپذیرد.
زایر، حرم کعبه گزید از پی فردوس
ما کوی تو آن کعبه فردوس نما را
هوش مصنوعی: زایری که به زیارت حرم کعبه آمده، از روی آرزوی رسیدن به بهشت، سراغ کوی تو را می‌گیرد، زیرا کوی تو بهشت واقعی را به نمایش می‌گذارد.
حاجی به طواف حرم کعبه، ملازم
ما طوف کنان بارگاه کعبه بنا را
هوش مصنوعی: حاجی در حال دور زدن و عبادت در کنار کعبه است، تو هم در کنار او به دور بارگاه کعبه بچرخ و همراهش باش.
دلشاد شه، آن سایه یزدان که زرایش
خورشید فلک رفعت خورشید لقا را
هوش مصنوعی: دلشاد، آن فرشته ای که تحت حمایت خداوند است و مانند خورشیدی در آسمان، نور و روشنی ملاقات پروردگار را به ارمغان می آورد.
سلطان قضا رای قدر قدر، که چون او
سلطان قدر قدر نبوداست قضا را
هوش مصنوعی: سلطان قضا، یعنی فرمانروای تقدیر، دارای قدرت و اراده‌ای است که هیچ کس نمی‌تواند با او برابر شود. او توانایی‌هایی دارد که دیگران از آن بی‌بهره‌اند و جایگاهش در سلسله مراتب قضا و قدر منحصر به فرد است.
در عهد اسکندر عدلش نبود بیم
از رخنه یاجوج اجل سد بقا را
هوش مصنوعی: در زمان اسکندر، به خاطر عدالت او، هیچ نگرانی از وقوع خطرهایی مانند یاجوج و ماجوج و یا از پایان زندگی وجود نداشت و مردم می‌توانستند در امنیت و آرامش زندگی کنند.
با مهر سلیمان قبولش نبود راه
در دایره خطه دل دیو هوا را
هوش مصنوعی: محبت سلیمان در دل او جایی ندارد و احساسات نامناسب او را از راه راست منحرف کرده‌اند.
از عفت او می‌دهد آن بوی که دیگر
در پرده گل ره نبود باد صبا را
هوش مصنوعی: عطر عفت و پاکدامنی او چنان دلرباست که حتی باد صبا، که معمولاً گل‌ها را می‌بوید، نمی‌تواند به این بوی زیبا دسترسی پیدا کند.
مهر نظر تربیت او بدماند
در ماه دی از شور زمین، مهر گیا را
هوش مصنوعی: در ماه دی، از شور و حال زمین، تأثیر محبت و توجه او (مربی) به من نمودار شده است، به‌طوری که این محبت مانند نوری در دل من نشسته است.
ای از شرف سجده درگاه تو حاصل!
این تاج مرصع فلک سبز لقا را!
هوش مصنوعی: ای کسی که سجده کردن در برابر تو به انسان عزت و شرافت می‌بخشد! این تاج زیبا و درخشان آسمان که نشانه‌ی وصال و نیل به زیارت توست!
گر آینه تیغ تو گوهر بنماید
رخساره به خون لعل کند کاه ربا را
هوش مصنوعی: اگر تیغ تیز تو در آینه زیبایی‌اش را نشان دهد، چهره‌ات به رنگ خون مروارید خواهد درخشید و کاه در برابرش بی‌ارزش خواهد شد.
ور صبح ضمیرت تتق از چهره گشاید
از روی جهان برفکند زلف سیا را
هوش مصنوعی: اگر صبح به چهره‌ات نگاهی بیندازد، موی سیاه را از روی جهان برمی‌دارد.
در پرده‌سرای تو کشد زهره به گردن
چنگ طرب مطربه پرده‌سرا را
هوش مصنوعی: در خانه‌ی تو، زهره (دختر زیبا) با نواختن چنگ (آلات موسیقی) خوشی و شادابی را به نمایش می‌گذارد.
آنجا که سحاب کرمت سایه بگسترد
بر باد دهد ابر سیه روی گدا را
هوش مصنوعی: جایی که رحمت و بزرگواری تو مانند ابرها گسترش پیدا می‌کند، ابرهای سیاه و تیره، احترام و سرنیزه را به گدایی می‌دهند.
گر قیمت خاک کف پای تو کند عقل
از گوهر خود نقد کند وجه بها را
هوش مصنوعی: اگر عقل ارزش خاک پای تو را بداند، از گرانبهای وجود خود نیز برای خرید آن هزینه می‌کند.
هر جا که دلی جسته خلاص از مرض جهل
بنمود اشارات تو قانون شفا را
هوش مصنوعی: هرکجا که کسی به دنبال رهایی از بیماری نادانی باشد، نشانه‌های تو راه‌آهن شفای او را نشان می‌دهد.
چون مهر شود چشم و چراغ همه عالم
گر شمع ضمیر تو دهد نور سها را
هوش مصنوعی: وقتی که عشق و محبت به او در دل ما روشن شود و چشمان ما پر از نور و روشنی گردد، تمام دنیا نیز مانند چراغی روشن خواهد شد، در صورتی که وجود تو بتواند نور و درخشش خاصی را به اطراف بدهد.
تا شعر مرا زیور مدح تو شعارست
بر چرخ سخن شعری شعرم شعرا را
هوش مصنوعی: شعر من زیبا و مزین به ستایش توست و در میان سخنان، به عنوان شعری برجسته و باارزش شناخته می‌شود.
منثور شود گوهر منظوم ثریا
در مدح تو چون نظم دهم ورد ثنا را
هوش مصنوعی: گوهرهای درخشان مانند ستاره‌هایی که در آسمان می‌درخشند، در ستایش و مدح تو جلوه‌گر خواهد شد، چون کلام و اشعار زیبایی که درباره تو می‌نویسم، به زبان می‌آید.
تا از نفس باد صبا هر سر سالی
دوران کهن تازه کند عهد صبا را
هوش مصنوعی: باد صبا در آغاز هر سال، دوران قدیم را تازه می‌کند و به نو شدن عهدی می‌انجامد.
هر شام و سحر عکس گل و نسترن از باغ
سرخاب و سفید آب کند روی هوا را
هوش مصنوعی: هر شام و صبح، زیبایی گل و نسترن از باغ سرخاب و سفیدآب، چهره آسمان را زیبا می‌کند.
بلبل از سر سوز دهد ساز غزل را
قمری به سر سرو کند راست نوا را
هوش مصنوعی: بلبل با عشق و احساس عمیق خود، به نغمه‌سرایی می‌پردازد و قمری در کنار درخت سرو، به آواز خوش خود ادامه می‌دهد.
بادا چمن جاه شما خرم و سرسبز!
زان سان که بران رشک برد صحن سما را
هوش مصنوعی: باشد که چمنستان شما همیشه شاداب و سرسبز بماند! به طوری که آسمان هم به خاطر زیبایی‌اش به حسادت بیفتد.
تا عید چو نوروز بود غره شادی
هر روز زنو، عید دگر باد شما را
هوش مصنوعی: تا زمانی که عید نوروز فرا می‌رسد، هر روز پر از شادی باشد و برای شما عیدهای بیشتری در راه باشد.