شمارهٔ ۵۳ - در مدح دلشاد خاتون
خوش بر آمد به چمن با قدح زر نرگس
ساقیا باده که دارد سر ساغر ، نرگس !
جام زرده به صبوحی که چو نرگس به صباح
ریخت در جام بلورین می اصفر نرگس
سرش از ساغر می نیست زمانی خالی
همه سیر وزر خود کرد دراین سر نرگس
شمع جمع طرف وچشم وچراغ چمن است
زان چمن را همگی چشم بود بر نرگس
آسمانی است توگویی به سر خویش که کرد
گرد خورشید به دیدار شش اختر نرگس
زان همه روزه به خواب است فرو رفته سرش
که همه شب ننهد دیده به هم بر نرگس
بر ندارد به فلک سر زسر کبر مگر
گشت مغرور بدین تاج مزور نرگس
یک گل از صد گل عمرش نشکفته است چرا
پشت خم کرد چو پیران معمر نر گس
راست شکل الفی دارد وصفری بر سر
شده مرغون بدین تخته ی اغبر نرگس
عشر آیات چمن شد به حسابی که نمود
نقش صفر والف اصفر واخضر نرگس
گه مثالی بود از چتر فریدون لاله
گه نشانی دهد از تاج سکندر نر گس
گوییا پور پشنگ است که برداشته است
بسر نیزه کلاه از سر نوذر نرگس
دیده بر فرق وسر افکنده زشرم است به پیش
چون گنه کار در عرصه محشر نرگس
صبح بخشید درستی زرش اندر کاغذ
سر در آورد در آن وجه محفر نرگس
هر دمش تازه گلی می شکفد پنداری
راست بر طالع من زاد زمادر نرگس
داشت از رنج سهر عارضه ای پنداری
شد به ((حمد الله )) ازان عارضه ، خوشتر نرگس
نقشش از طا سک زر چون همه شش می آید
از چه معنی ست فرومانده به شش در نرگس
سیم وزر های پراکنده دی ماه خزان
گوییا در قلم آورد به یک سر نرگس
هست بر یک قدم استاده به یک جای مقیم
ننهد یک قدم از جای فراتر نرگس
ناتوان شد زهوای دل ودارد زهوا
رخ زرد وقدم کوژ وتن لاغر نرگس
ید بیضا وعصا وشجر اخضر نار
همه در صورت خود کرد مصور نرگس
راست گویی به سر نیزه برون آور دست
دیده دشمن دارای مظفر نرگس
دوش گفتم غزلی در نظر نرگس مست
کرد بر دیده سواد این غزل تر نرگس
داشتی شیوه چشم خوش دلبر نرگس
گر شدی تیغ زن ومست ودلاور نرگس
نسخه چشم سیاهش ، که سوادی ست سقیم
بردگویی به بیاض ورق زر نرگس
در هوای لب وچشمش هوس خمر وخمار
در دماغ ودل خود کرد مخمر نرگس
باد چون در کشدش دامن سنبل زسمن
صبح چون بشکفدش بر گل احمر نرگس
قایلان را چه زبان ها که بود چون سوسن
ناظران را چه نظر ها که بود بر نرگس
تا به چشم تو مگر باز کند دیده خویش
بر سر وچشم خوش خویش نهد زر نرگس
از حسد چشم ندارد که به بالا نگرد
بر سر سرو تو تا دید دو عبهر نرگس
به خیال قد وبالای تو روزی صد بار
سر نهد در قدم سرو وصنوبر نرگس
عالم حسن جهانگیر تو خرم باغی ست
که درو لاله زره دارد وخنجر نرگس
چون دهان تو بود گر بود املح ، پسته
همچو چشم تو بود گر دبود احور ، نرگس
نه فلک راست جز از زلف تو بر مه سنبل
نه جهان راست جز از چشم تو در خور نرگس
حلقه ی لعل تو درج است ، لباب گوهر
خانه چشم تو باغی ست سراسر نرگس
غمزه یترک کماندار تو را دید مگر
که برون کرد خیال کله از سر نرگس
هر زمان چشم تو در دیده یمن خوبتر است
زانک در آب بود تازه وخوشتر نرگس
ساقی مجلس شاه است که با ساغر زر
ایستا دست همه روزه برابر نرگس
شاه دلشاد جوانبخت جهانگیر که هست
کرده از خاک درش دیده منور نرگس
آنک از عهد عفافش نتواند نگریست
در عذار سمن وقامت عرعر نرگس
شب وروز است به نظاره بزمش چو نجوم
سر فرو کرده از این بر شده منظر نرگس
در صبوح چمن از ساغر لطف تو کشد
گر کشد لاله صفت داغ معنبر نرگس
چشم بازی وطریق ادب آن است ، انصاف
که کله کج ننهد پیش تو دیگر نرگس
سر در افکنده به پیش از ورق گل هم شب
صفت خلق خوشت می کند از بر نرگس
تا ببندد کمر خدمت بزم تو چونی
طرف زرین کمری ساخت ز افسر نرگس
گرفتند سایه ابر کرمت بر سر خاک
جز زر و سیم و زمرد ندهد بر نرگس
از زرو نقره دواتی است مرکب کرده
تا کند مدح تو بر دیده محرر نرگس
چه عجب باشد اگر چون گل و بلبل گردد
در هوای چمن بزم تو صد پر نرگس
بشکافند نفس خلق تو دری لاله
بر دماند اثر لطف درآذر نرگس
نور رای تو اگر نامیه را مایه دهد
زهره زاهر سر بر زند از هر نرگس
بوی آن می دهد از عفت ذاتت که دگر
بر نیاید پس از این جز که به چادر نرگس
چشمش از چشمه خورشید شود روشنتر
از غبار در تو گر کشد اغبر نرگس
روز بزم از طرف جود تو طرفی بر بست
لاجرم شد به زرو سیم توانگر نرگس
در سراپرده بزم تو کنیزان باشند
نوبهار و سمن و لاله و دیگر نرگس
گر تو از عین عنایت سوی نرگس نگری
زود بیند بر اعیان شده سرور نرگس
نیست از اهل نظر ورنه نهادی بر چشم
این سواد سخن همچوزرتر نرگس
به زبانها کند آزادی من چون سوسن
به مثل گر شود امروز سخنور نرگس
تا نیاید به کله داری طغرل شاهین
تا بع افسر نشود سنجر نرگس
روضه جاه تو را آنکه سپهرش چمن است
باد تا بنده تر از زهره از هر نرگس
شمارهٔ ۵۲ - در مدح شاه دوندی: حور اگر دیده بدین روضه کند روزی باز شمارهٔ ۵۴ - در مدح سلطان اویس: بسم نبود جفای رخ چو یاسمنش
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش بر آمد به چمن با قدح زر نرگس
ساقیا باده که دارد سر ساغر ، نرگس !
هوش مصنوعی: نرگس در چمن با فنجان طلایی خود خوشحال و زیبا به نظر میرسد. ای ساقی، باده بیار که نرگس حالتی خاص و جذاب دارد.
جام زرده به صبوحی که چو نرگس به صباح
ریخت در جام بلورین می اصفر نرگس
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از میخانه و نوشیدنیهای خوش رنگ صحبت میکند. او به زیبایی و زینت یک جام اشاره دارد که در آن، نوشیدنی زرد رنگی مانند گل نرگس، در دل صبح دمیده میشود. این تصویر، حس طراوت و زیبایی را به ذهن القا میکند و نشاندهندهی تازگی و نشاط صبحگاهی است. جام بلورین کنایهای از زیبایی و جذابیت است که در آن و در زمان صبح، میای دلپذیر و جذاب ریخته شده است.
سرش از ساغر می نیست زمانی خالی
همه سیر وزر خود کرد دراین سر نرگس
هوش مصنوعی: سر او هیچگاه از ساغر خالی نیست و همیشه پر از لذت و خوشی است. همه چیزهایی که در دل او وجود دارد، در این سر نرگس نمایان است.
شمع جمع طرف وچشم وچراغ چمن است
زان چمن را همگی چشم بود بر نرگس
هوش مصنوعی: شمع و چراغهایی که در کنار هم قرار دارند، به زیباییهای چمن و گل نرگس وابستهاند. همه موجودات در این چمن، به زیبایی گل نرگس خیره شدهاند.
آسمانی است توگویی به سر خویش که کرد
گرد خورشید به دیدار شش اختر نرگس
هوش مصنوعی: آسمانی هست که انگار روی سر خود داریم و همچون خورشید به سوی شش ستاره نرگس میرویم.
زان همه روزه به خواب است فرو رفته سرش
که همه شب ننهد دیده به هم بر نرگس
هوش مصنوعی: او روزها در خواب فرو رفته و سرش روی زمین است، به طوری که تمام شبها هم چشمانش را نمیبندد و به خواب نمیرود.
بر ندارد به فلک سر زسر کبر مگر
گشت مغرور بدین تاج مزور نرگس
هوش مصنوعی: فرد مغرور و متکبر که به خود بَبالد، به زودی به نشانه این خودپسندی، با مشکلاتی مواجه خواهد شد. در اینجا به نوعی میگوید که نرگس (نماد زیبایی) نیز نمیتواند از عواقب تکبر و غرور در امان بماند.
یک گل از صد گل عمرش نشکفته است چرا
پشت خم کرد چو پیران معمر نر گس
هوش مصنوعی: یک گل وقتی از میان صد گل به دنیا میآید، عمرش به قدری کوتاه است که هنوز نشکفته میمیرد. اما در عوض، چرا مثل پیران کهنسال خمیده میشود و به خود میپیچد؟
راست شکل الفی دارد وصفری بر سر
شده مرغون بدین تخته ی اغبر نرگس
هوش مصنوعی: شکل راست مانند الف است و چیزی به نام صفر در بالای آن وجود دارد. این توصیف از مرغی است که بر روی تختهای خاکی و محو قرار دارد، شبیه به گل نرگس.
عشر آیات چمن شد به حسابی که نمود
نقش صفر والف اصفر واخضر نرگس
هوش مصنوعی: ده آیه از باغ به شمار آمده که نقوشی از رنگهای زرد و سبز گل نرگس را به نمایش میگذارد.
گه مثالی بود از چتر فریدون لاله
گه نشانی دهد از تاج سکندر نر گس
هوش مصنوعی: گاهی اوقات نماد و نشانی از چتر فریدون، که نشاندهندهی عظمت و قدرت اوست، به چشم میخورد و گاهی دیگر میتوان در آن نشانهای از تاج سکندر به وضوح دید، که نمایانگر شکوه و سربلندی اوست.
گوییا پور پشنگ است که برداشته است
بسر نیزه کلاه از سر نوذر نرگس
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که پور پشنگ، کلاهش را از سر نوذر نرگس پایین آورده است، مانند اینکه در حال برقراری رابطهای یا توجهی خاص است.
دیده بر فرق وسر افکنده زشرم است به پیش
چون گنه کار در عرصه محشر نرگس
هوش مصنوعی: نرگس، با شرم بر زمین نگاه کرده و سرش را پایین انداخته است، مانند گناهکاری که در روز محشر در میدان حاضر شده و از عذابی که در انتظارش است، خجالت میکشد.
صبح بخشید درستی زرش اندر کاغذ
سر در آورد در آن وجه محفر نرگس
هوش مصنوعی: صبح به درستی زیبایی زردی را بر کاغذ منتقل کرد و در آن، چهرهی زیبا و گود نرگس نمایان شد.
هر دمش تازه گلی می شکفد پنداری
راست بر طالع من زاد زمادر نرگس
هوش مصنوعی: هر موقعی که دم صبح میرسد، گویی گلی تازه شکوفه میزند و من احساس میکنم که به راستی زندگی من تحت تأثیر سرنوشت نرگس است.
داشت از رنج سهر عارضه ای پنداری
شد به ((حمد الله )) ازان عارضه ، خوشتر نرگس
هوش مصنوعی: به نظر میرسد شخصی از درد و رنج سهر (شب بیداری) رنج میبرد و این شرایط به او حالتی خاص داده است. در نتیجه، او به نوعی شکرگزاری میآید و میگوید که این عارضه، در واقع زیبایی یا جذابیتی را به وجود آورده که از یک گل نرگس هم زیباتر است.
نقشش از طا سک زر چون همه شش می آید
از چه معنی ست فرومانده به شش در نرگس
هوش مصنوعی: نقش و نگارهای زیبایی که از طلا به وجود آمدهاند، مانند گلی زیبا در نظر میآید. اما این زیبایی و معانی عمیق چه ارتباطی با نرگس دارد که در نهایت به شش میرسد.
سیم وزر های پراکنده دی ماه خزان
گوییا در قلم آورد به یک سر نرگس
هوش مصنوعی: در دی ماه که فصل خزان است، به نظر میرسد که زیبایی و درخشش نرگس در میان برگهای زرد و پراکنده همانند جواهرات و طلاهای پراکندهای است که بهطور تصادفی در طبیعت پخش شدهاند.
هست بر یک قدم استاده به یک جای مقیم
ننهد یک قدم از جای فراتر نرگس
هوش مصنوعی: در یک جا ایستاده و تکان نمیخورد، چشم نرگس به یک قدم جلوتر نمیرود.
ناتوان شد زهوای دل ودارد زهوا
رخ زرد وقدم کوژ وتن لاغر نرگس
هوش مصنوعی: دل از شوق و آرزو خسته و ناتوان شده و حالا چهرهاش زرد شده و قدمهایش دردناک و بدحال به نظر میرسد. بدنش هم لاغر و بیحال است.
ید بیضا وعصا وشجر اخضر نار
همه در صورت خود کرد مصور نرگس
هوش مصنوعی: در این بیت، به تصاویری اشاره شده است که در دل شخصیت نرگس تجلی یافتهاند. همانطور که ید بیضا، عصا و درخت سبز، هر یک نمادهایی از قدرت و معجزه هستند، نرگس نیز توانسته است این تصاویر را در وجود خود به نمایش بگذارد. به نوعی، او دارای ویژگیهایی است که این نشانههای عالی را در خود دارد و آنها را تجسم بخشیده است.
راست گویی به سر نیزه برون آور دست
دیده دشمن دارای مظفر نرگس
هوش مصنوعی: دشمن را با دقت و شجاعت زیر نظر داشته باش و در مواقع مناسب تصمیمات درست بگیر. در این مسیر، زیباییها و جذابیتها را فراموش نکن، زیرا آنها میتوانند انگیزهای برای ادامه مبارزه باشند.
دوش گفتم غزلی در نظر نرگس مست
کرد بر دیده سواد این غزل تر نرگس
هوش مصنوعی: دیروز در حین صحبت، شعری را برای نرگس مست خواندم که با زیبایی خاصش بر چشمانم نقش بست.
داشتی شیوه چشم خوش دلبر نرگس
گر شدی تیغ زن ومست ودلاور نرگس
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و دلربای معشوق مانند نرگس، اینگونه بر دلها تاثیر میگذارد که اگر به سلاحی تیز و بیرحم تبدیل شود، میتواند دلهای محکم و شجاع را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
نسخه چشم سیاهش ، که سوادی ست سقیم
بردگویی به بیاض ورق زر نرگس
هوش مصنوعی: چشم سیاه او مانند نسخهای است که خطش ناپسند و ناخواناست. انگار سفید شدن صفحهای از نرگس به معنای بردگی است.
در هوای لب وچشمش هوس خمر وخمار
در دماغ ودل خود کرد مخمر نرگس
هوش مصنوعی: در فضایی که لب و چشم او وجود دارد، اشتیاق نوشیدن و مینوشی به وجود آمده است، و در ذهن و دل خود عطر نرگس را حس میکند.
باد چون در کشدش دامن سنبل زسمن
صبح چون بشکفدش بر گل احمر نرگس
هوش مصنوعی: زمانی که باد دامن سنبل را به سمت خود میکشاند و صبحگاهان گل نرگس قرمز شکوفا میشود.
قایلان را چه زبان ها که بود چون سوسن
ناظران را چه نظر ها که بود بر نرگس
هوش مصنوعی: حرف ها و نظرات مختلفی درباره زیبایی سوسن وجود دارد، همانطور که دیدگاه ها و برداشت های متفاوتی در مورد نرگس وجود دارد.
تا به چشم تو مگر باز کند دیده خویش
بر سر وچشم خوش خویش نهد زر نرگس
هوش مصنوعی: شاید نگاهی از سوی تو بتواند چشمانم را باز کند و بر روی چشمان زیبا و دلنشینت دانههای طلایی نرگس بگذارد.
از حسد چشم ندارد که به بالا نگرد
بر سر سرو تو تا دید دو عبهر نرگس
هوش مصنوعی: چشم حسود نمیتواند به سمت تو نگاه کند، زیرا هنگام دیدن زیباییهای تو، دچار حیرت و افسوس میشود.
به خیال قد وبالای تو روزی صد بار
سر نهد در قدم سرو وصنوبر نرگس
هوش مصنوعی: به سان قد و قامت تو، روزی صد بار بر خاک قدمهای تو سر خم میکند، همانند سرو و صنوبر که در برابر زیبایی نرگس فروتن میشوند.
عالم حسن جهانگیر تو خرم باغی ست
که درو لاله زره دارد وخنجر نرگس
هوش مصنوعی: شما مانند باغی زیبا هستید که در آن گلهای لاله با زرهای زیبا و خنجرهای نرگس درخشان میدرخشند. این زیبایی و جذابیت شما توجه همگان را به خود جلب میکند.
چون دهان تو بود گر بود املح ، پسته
همچو چشم تو بود گر دبود احور ، نرگس
هوش مصنوعی: اگر دهان تو نمکش باشد، پسته هم به اندازه زیبایی چشمان تو خواهد بود و اگر چشمانت مثل احور زیبا باشد، گل نرگس هم به همان اندازه زیبا خواهد شد.
نه فلک راست جز از زلف تو بر مه سنبل
نه جهان راست جز از چشم تو در خور نرگس
هوش مصنوعی: جز زلف تو، هیچی در آسمان راست نیست و جز چشم تو، در دنیا هیچ چیز به زیبایی نرگس نیست.
حلقه ی لعل تو درج است ، لباب گوهر
خانه چشم تو باغی ست سراسر نرگس
هوش مصنوعی: حلقهی سرخ رنگ تو، نشانهای از زیبایی است و در چشمهای تو، گوهری نهفته است که باغی از نرگسها را در خود دارد.
غمزه یترک کماندار تو را دید مگر
که برون کرد خیال کله از سر نرگس
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و کشیدهی تو مانند تیر کماندار است که تیرش را به سوی هدف میاندازد. آیا ممکن است آن تیر، خیال و فکر را از سرم دور کند، مانند دمی که خواب چشم نرگس را از سر برمیدارد؟
هر زمان چشم تو در دیده یمن خوبتر است
زانک در آب بود تازه وخوشتر نرگس
هوش مصنوعی: هر زمان که نگاهت به چشمم میافتد، زیباییات بیشتر است. چون گل نرگس در آب شناور و تازگیاش را حفظ میکند.
ساقی مجلس شاه است که با ساغر زر
ایستا دست همه روزه برابر نرگس
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویر زیبایی از یک ساقی در مجلس اشاره شده است که با ساغری از طلا در دست، روز به روز در مقابل چشمان زیبا و دلربای نرگس ایستاده است. این تصویر نشاندهندهی جاذبه و زیبایی در یک محفل خوش گذران است.
شاه دلشاد جوانبخت جهانگیر که هست
کرده از خاک درش دیده منور نرگس
هوش مصنوعی: شاه دلشاد، که به خوشبختی و قدرت مشهور است، به مانند نرگس درخشانی است که از خاک سر برآورده و دلها را روشن کرده است.
آنک از عهد عفافش نتواند نگریست
در عذار سمن وقامت عرعر نرگس
هوش مصنوعی: او از زمان پاکدامنیاش نمیتواند به چهره گل سمن و قامت زیبا و نرم عرعر نرگس نگاه کند.
شب وروز است به نظاره بزمش چو نجوم
سر فرو کرده از این بر شده منظر نرگس
هوش مصنوعی: شب و روز در تماشای محفل او گذر میکند، مانند ستارههایی که سر به زیر انداختهاند و اینجا، جلوهای از چشمهای نرگس مشاهده میشود.
در صبوح چمن از ساغر لطف تو کشد
گر کشد لاله صفت داغ معنبر نرگس
هوش مصنوعی: در صبحگاه چمن، از جام محبت تو مینوشم، حتی اگر لاله که به زیبایی داغ دارد، از نرگس معطر تحت تأثیر قرار گیرد.
چشم بازی وطریق ادب آن است ، انصاف
که کله کج ننهد پیش تو دیگر نرگس
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که برای برقراری ارتباط درست و مؤدبانه، باید انصاف را رعایت کنیم و به طرف مقابل احترام بگذاریم. به عبارتی، نباید با سر کج و با بیاحترامی به کسی نگاه کنیم و رفتار کنیم. در واقع، رمز فهم و ادب در این است که به دیگران به درستی و با احترام برخورد کنیم.
سر در افکنده به پیش از ورق گل هم شب
صفت خلق خوشت می کند از بر نرگس
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که وقتی انسان سرش را به سمت زمین میاندازد و به زیباییهای گل و نرگس نگاه میکند، شب به زیباییهای آنها و خلق و خوی لطیفشان احترام میگذارد و تحت تأثیر قرار میگیرد. این تصویر از ارتباطی عمیق با طبیعت و عشق به زیباییها حکایت دارد.
تا ببندد کمر خدمت بزم تو چونی
طرف زرین کمری ساخت ز افسر نرگس
هوش مصنوعی: برای خدمت به محفل تو چگونه باید خود را آماده کنم؟ میان کمر زیبای تو کمر کمری از گل نرگس ساخته شده است.
گرفتند سایه ابر کرمت بر سر خاک
جز زر و سیم و زمرد ندهد بر نرگس
هوش مصنوعی: سایهی پر از لطف تو بر زمین افتاده است و غیر از طلا و نقره و سنگهای قیمتی، هیچ چیز دیگری به چشم نخواهد آمد.
از زرو نقره دواتی است مرکب کرده
تا کند مدح تو بر دیده محرر نرگس
هوش مصنوعی: از طلا و نقره دواتی درست کردهاند که بتواند ستایش تو را بر نگین نرگس بنویسد.
چه عجب باشد اگر چون گل و بلبل گردد
در هوای چمن بزم تو صد پر نرگس
هوش مصنوعی: عجبی نیست اگر در فضای خوشایند تو، پرنرگسها مانند گلها و بلبلها شاد و سرزنده شوند.
بشکافند نفس خلق تو دری لاله
بر دماند اثر لطف درآذر نرگس
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و اثرگذار بودن نرگس اشاره دارد. به نوعی این شعر به وصف تأثیر عمیق و زیبایی خاصی اشاره میکند که در نگاه دیگران ایجاد میکند، مانند باز شدن در به دنیایی زیبا و سرشار از لطف و محبت. نرگس نمادی از زیبایی است که احساسات و تأثیرات مثبتی را در دیگران به وجود میآورد.
نور رای تو اگر نامیه را مایه دهد
زهره زاهر سر بر زند از هر نرگس
هوش مصنوعی: اگر نور رای تو به چیزی زندگی ببخشد، ستاره زهره مانند گل نرگس، از درخشش خود سر بر خواهد زد.
بوی آن می دهد از عفت ذاتت که دگر
بر نیاید پس از این جز که به چادر نرگس
هوش مصنوعی: عطر و بوی تو از پاکی و عفت ذاتت حکایت میکند، به گونهای که دیگر نمیتوانی جز با زیبایی و جذابیت گل نرگس، خودت را نشان دهی.
چشمش از چشمه خورشید شود روشنتر
از غبار در تو گر کشد اغبر نرگس
هوش مصنوعی: چشم او از نور خورشید درخشانتر میشود، اگرچه غبار نرگس بر او بیفتد.
روز بزم از طرف جود تو طرفی بر بست
لاجرم شد به زرو سیم توانگر نرگس
هوش مصنوعی: روز مهمانی و جشن، به خاطر generosity تو، طرفی را آماده کردهاند. به همین دلیل، چشمهای زیبا و سرزنده نرگس، به زیبایی طلا و نقره میدرخشد.
در سراپرده بزم تو کنیزان باشند
نوبهار و سمن و لاله و دیگر نرگس
هوش مصنوعی: در جشن و مجالس تو، دختران زیبا و دلربا مانند گلهای بهاری، سمن، لاله و نرگس حضور دارند.
گر تو از عین عنایت سوی نرگس نگری
زود بیند بر اعیان شده سرور نرگس
هوش مصنوعی: اگر با نگاهی پرمحبت به نرگس توجه کنی، خیلی زود میبینی که او در ادراک و وجودش چه سروری دارد.
نیست از اهل نظر ورنه نهادی بر چشم
این سواد سخن همچوزرتر نرگس
هوش مصنوعی: اگر اهل نظر و بینش بودی، بر این نوشته عمیق و جذاب مانند زردنرگس، تأمل میکردی.
به زبانها کند آزادی من چون سوسن
به مثل گر شود امروز سخنور نرگس
هوش مصنوعی: زبانهای مختلف میتوانند آزادی من را بیان کنند، همانطور که گل سوسن زیبایی و شکوه خود را نشان میدهد؛ اگر امروز کسی مانند نرگس سخن بگوید، به مانندش از زیبایی و جذابیت برخوردار خواهد بود.
تا نیاید به کله داری طغرل شاهین
تا بع افسر نشود سنجر نرگس
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تا زمانی که اوج و مقام طغرل شاهین به دست نیاید، سنجری (نماد خودخواهی و زیبایی) نمیتواند به مقام و ارزش نرسد. در واقع، باید شرایط و موقعیتهای لازم فراهم شود تا فردی همچون سنجر به مرحلهای از اعتبار و اهمیت برسد. به عبارتی، موفقیت و رشد نیازمند مرحلههای خاصی است که باید آنها را گذراند.
روضه جاه تو را آنکه سپهرش چمن است
باد تا بنده تر از زهره از هر نرگس
هوش مصنوعی: جایگاه تو همچون باغی است که آسمان بر آن سایه افکنده، و بادی که میوزد، از زهره بیشتر تسلیم و تابع است و از هر نرگس زیباتر است.

سلمان ساوجی