شمارهٔ ۲۵ - در مدح دلشاد خاتون
دلشاد باد، آنکه جهان در امان اوست
گردون پیر، بنده بخت جوان اوست
خورشید هست فلکه زرین خیمهاش
جرم هلال، ماهچه سایبان اوست
دولت کنیزکی است ز ایوان حضرتش
اقباتل بندهای است که بر آستان اوست
هر یک کنار پرده سرایش نهاده است
خرگاه آسمان که زمین در امان اوست
ز ادراک پرده حرمش فکر قاصر است
نی مدخل یقین و نه رای گمان اوست
حورا به عطرسایی بزمش نشسته است
رضوان به پادستاده مگس ران خوان اوست
کیوان که بر ممالک هندست پادشاه
بر بام حضرتش همه شب پاسبان اوست
جان جهان و عصمت دین است بر فلک
سوگند خورد جان ملایک به جان اوست
بر رغم مشتری به قمر داد مقنعی
بر سر نهاد گفت به از طیلسان اوست
در عهد تو کجا گل رعنا گشاد لب
حالی زده نسیم صبا بر دهان اوست
طاووس باغ سبز فلک یعنی آفتاب
در اهتمام چتر همای آشیان اوست
آب حیات کان به جز از یک کفش ندید
ذات شماست وین به حقیقت نشان اوست
انسان که عقل عالم صوریش نام کرد
نقش مبارکت گهر و بحر و کان اوست
شاید به آب چشمه حیوان اگر دهن
شوید خضر که نام تو ورد زبان اوست
گردون امید داشت که آرد نثار تو
هر گوهر ستاره که بر آسمان اوست
لیکن کجا نثار حقیقی کند قبول
خاک درت که تاج سر فرقدان اوست
سلمانت بندهای است که از نعمت شماست
هر مغز و خون که در رگ و در استخوان اوست
بادا قبای ملک به قدت که در وجود
ذاتت طراز دامن آخر زمان اوست
شمارهٔ ۲۴ - در مدح دلشاد خاتون: زلف شبرنگش که باد صبح سرگردان اوست شمارهٔ ۲۶: از تکسر، اگرش طره به هم بر شده است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلشاد باد، آنکه جهان در امان اوست
گردون پیر، بنده بخت جوان اوست
هوش مصنوعی: خوشحال باشد کسی که جهان تحت حمایت اوست؛ روزگار کهن هم به خاطر سرنوشت جوان او در خدمت اوست.
خورشید هست فلکه زرین خیمهاش
جرم هلال، ماهچه سایبان اوست
هوش مصنوعی: خورشید به مانند یک گنبد طلایی در آسمان است و هلال ماه همچون چتر یا سایهبان آن را مستکفی دارد.
دولت کنیزکی است ز ایوان حضرتش
اقباتل بندهای است که بر آستان اوست
هوش مصنوعی: خوشبختی مانند کنیزی است که در دربار آن بزرگوار زندگی میکند و بندهای که در درگاه او ایستاده، در واقع کسی است که به این خوشبختی دست مییابد.
هر یک کنار پرده سرایش نهاده است
خرگاه آسمان که زمین در امان اوست
هوش مصنوعی: هر کسی در کنار پردهای که به وجود آورده، مانند یک چادر که آسمان را زیرپوشش دارد، قرار گرفته است؛ بهطوری که زمین در امان او و زیر سایهاش است.
ز ادراک پرده حرمش فکر قاصر است
نی مدخل یقین و نه رای گمان اوست
هوش مصنوعی: عقل و فکر انسانی نمیتوانند به درک حقیقت عمیق و والای او برسند؛ چرا که نه راهی به یقین وجود دارد و نه ذهن میتواند به نتیجهگیری صحیحی دست یابد.
حورا به عطرسایی بزمش نشسته است
رضوان به پادستاده مگس ران خوان اوست
هوش مصنوعی: در میهمانی دلنشین او، حوریایی با عطر خوش خود به زیبایی نشسته است و نگهبان بهشت، رضوان، در کنار او ایستاده و از مهمانی او پذیرایی میکند.
کیوان که بر ممالک هندست پادشاه
بر بام حضرتش همه شب پاسبان اوست
هوش مصنوعی: کیوان، که پادشاهیاش بر سرزمینهای هند است، در شبها مراقب و نگهبانی دارد که بر بام او ایستاده است.
جان جهان و عصمت دین است بر فلک
سوگند خورد جان ملایک به جان اوست
هوش مصنوعی: زندگی و روح دنیا و پاکی دین بر آسمان به جان او سوگند یاد کردهاند و روح فرشتگان نیز به عشق او قسم خورده است.
بر رغم مشتری به قمر داد مقنعی
بر سر نهاد گفت به از طیلسان اوست
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی مشتری، او بر روی سرش مقنعهای گذاشت و گفت که این پوشش از لباسهای زریر بهتر است.
در عهد تو کجا گل رعنا گشاد لب
حالی زده نسیم صبا بر دهان اوست
هوش مصنوعی: در زمان تو، کجا گل زیبا شکوفا شده است که نسیم صبحگاهی بر لبان او هماکنون وزیده باشد؟
طاووس باغ سبز فلک یعنی آفتاب
در اهتمام چتر همای آشیان اوست
هوش مصنوعی: طاووس در باغ سبز آسمان به معنای خورشید است که در سایهسار پرندگان آشیانهاش قرار دارد.
آب حیات کان به جز از یک کفش ندید
ذات شماست وین به حقیقت نشان اوست
هوش مصنوعی: آب حیات که جز با یک جفت کفش دیده نشده، نشاندهنده ذات شماست و این حقیقت حقیقت وجود شما را نشان میدهد.
انسان که عقل عالم صوریش نام کرد
نقش مبارکت گهر و بحر و کان اوست
هوش مصنوعی: انسان با استفاده از عقل خود، عالم را به صورت تصویر درک کرده و نقش زیبا و ارزشمند تو از دریا و گنجینههای آن است.
شاید به آب چشمه حیوان اگر دهن
شوید خضر که نام تو ورد زبان اوست
هوش مصنوعی: شاید اگر دهن حیوانی را در آب چشمه بشویند، نام تو بر زبان آن موجود جاری شود.
گردون امید داشت که آرد نثار تو
هر گوهر ستاره که بر آسمان اوست
هوش مصنوعی: آسمان امیدوار بود که هر کدام از ستارههایش را برای تو هدیه کند.
لیکن کجا نثار حقیقی کند قبول
خاک درت که تاج سر فرقدان اوست
هوش مصنوعی: اما کجا میتواند کسی بهطور واقعی تقدیم کند، خاک درگاهت را، در حالی که این خاک در واقع تاجی بر سر ستاره بخت اوست؟
سلمانت بندهای است که از نعمت شماست
هر مغز و خون که در رگ و در استخوان اوست
هوش مصنوعی: سلمان، بندهای است که تمام وجودش از نعمت شما بهرهمند است؛ هر چه در اوست، از مغز و خون گرفته تا استخوان، همگی به برکت شما به وجود آمدهاند.
بادا قبای ملک به قدت که در وجود
ذاتت طراز دامن آخر زمان اوست
هوش مصنوعی: ای کاش لباس سلطنت بر قامت تو باشد، چون وجود تو نمایانگر بهترین ویژگیها و مقام در نهایت زمان است.
حاشیه ها
1398/10/24 19:12
؟؟؟؟هلال ، ماه چو سایبان اوست---
اقبال بنده ای است که بر آستان اوست---

سلمان ساوجی