گنجور

شمارهٔ ۲۴ - در مدح دلشاد خاتون

زلف شبرنگش که باد صبح سرگردان اوست
گوی حسن و دلبری امروز در چوگان اوست
زلف کافر کیش او پیوسته می‌دارد به زه
در کمین جان کانی را که دل قربان اوست
با لبان شکرینش، نیست چندان لذتی
انگبین را کایت شیرینی اندرشان اوست
مشک چینی چیست تا باچین زلفش دم زند؟
خاک پایش خون بهای چین و ترکستان اوست
در بیان در و مرجان گوهری می‌سفت عقل
روح می‌گفت: این عبارت از لب و دندان اوست
چشم ترکش را بگو تا ترک تازی کم کند
خاصه بر ملکی که سلطان بنده سلطان اوست
قبله شاهان عالم، آنک از فرط عفاف
سجده کروبیان بر گوشه دامان اوست
آنک از بهر علو پایه در بدو ازل
طاق گردن خویشتن را بسته بر ایوان اوست
بر فراز لامکان، فراش قدرش خیمه زد
تا بدانستیم کین نه شقه شادروان اوست
همت عالی او آن سدره بی منتهاست
کز بلندی آسمان در سایه احسان اوست
پیر گردون چون به عهد بخت بر نایش رسید
گفت دور من شد آخر این زمان دوران اوست
ای خداوندی که هر جا در جهان اسکندر است
خاک درگاه شریفت چشمه حیوان اوست
آسمان همت توست آنکه دریای محیط
گر گهر گردد لبالب یک نم از باران اوست
چیست جنت تازند با روضه بزم تو لاف؟
خار و خاشاکش مقابل با گل و ریحان اوست
کیست گردون تا بگرد پایه قدرت رسد؟
گرد خاک آستانت سرمه اعیان اوست
بخت طفل توست بر نایی که چرخ گوژ پشت
چون کمان دستکش در قبضه فرمان اوست
هست چین مقنعت را آن شرف بر چین و روم
کز علو دین تو را بر قیصر و خاقان اوست
داد اضداد جهان را داد عدلت لاجرم
آب در زنجیرباد و باد در فرمان اوست
هر که درماند به درد فاقه و رنج نیاز
نوش داروی عطایت شربت درمان اوست
من به وصفت کی رسم جایی که با کل کمال
در بیابان تحیر عقل سرگردان اوست
مهد عالی چون جناب اهل بیت عصمت است
در جهان امروز سلمان ثانی حسان اوست
تا بود بر بام هفتم قلعه، کیوان پاسبان
آنچنان کاندر نخستین پایه مه دربان اوست
طاق بالاپوش هفتم چرخ اطلس پوش باد
سقف ایوانت که کمتر هندویش کیوان اوست
روز مولودت مبارک عالم آرا باد از آنک
روز ایجاد و نظام عالم از ارکان اوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زلف شبرنگش که باد صبح سرگردان اوست
گوی حسن و دلبری امروز در چوگان اوست
هوش مصنوعی: زلف‌های تیره و زیبا او چون بادی است که در صبحگاه سرگردان می‌چرخد و زیبایی و دلربایی‌اش امروز در میدان بازی دل‌ها نمایان است.
زلف کافر کیش او پیوسته می‌دارد به زه
در کمین جان کانی را که دل قربان اوست
هوش مصنوعی: زلف معشوق که دل در گرو اوست، همواره مانند کمینی برای جانِ کسی به شمار می‌آید که عاشق اوست. این زلف، چون دامی است که جان عاشق را در خود اسیر می‌کند.
با لبان شکرینش، نیست چندان لذتی
انگبین را کایت شیرینی اندرشان اوست
هوش مصنوعی: با لب‌های شیرینش، آن‌قدر هم لذت از عسل نیست که شیرینی او را می‌توان در آن‌ها یافت.
مشک چینی چیست تا باچین زلفش دم زند؟
خاک پایش خون بهای چین و ترکستان اوست
هوش مصنوعی: مشک چینی چیست که بتواند با زلف او برابری کند؟ خاک پای او نشانگر ارزش و بهای چین و ترکستان است.
در بیان در و مرجان گوهری می‌سفت عقل
روح می‌گفت: این عبارت از لب و دندان اوست
هوش مصنوعی: عقل می‌گوید که نرم‌خویی و زیبایی کلام او همانند در و مرجان است و این سخنان گوهری ارزشمند هستند.
چشم ترکش را بگو تا ترک تازی کم کند
خاصه بر ملکی که سلطان بنده سلطان اوست
هوش مصنوعی: به چشمان او بگو که بس کند از یورش و حمله، به ویژه بر سر زمین‌هایی که فرمانروایش زیر سایه و فرمانروایی کسی دیگر است.
قبله شاهان عالم، آنک از فرط عفاف
سجده کروبیان بر گوشه دامان اوست
هوش مصنوعی: مکان مورد احترام و توجه بزرگترین پادشاهان عالم، جایی است که به خاطر که خودداری و عفت او، فرشتگان از شدت ادب و احترام به او سجده می‌کنند.
آنک از بهر علو پایه در بدو ازل
طاق گردن خویشتن را بسته بر ایوان اوست
هوش مصنوعی: در آغاز وجود، به خاطر بلندی مقام و منزلت خود، گردن خود را به درگاه او بسته است.
بر فراز لامکان، فراش قدرش خیمه زد
تا بدانستیم کین نه شقه شادروان اوست
هوش مصنوعی: در بالای هر مکان و زمانی، فرشته‌ی مقدر چادر زده تا ما بفهمیم که این واقعیت، نه بخشی از شادی آن روح بزرگ است.
همت عالی او آن سدره بی منتهاست
کز بلندی آسمان در سایه احسان اوست
هوش مصنوعی: کوشش و اراده‌ی بلند او به مانند درختی بزرگ و سر به فلک کشیده است که در سایه‌ی لطف و مهربانی‌اش، آسمان را در بر گرفته است.
پیر گردون چون به عهد بخت بر نایش رسید
گفت دور من شد آخر این زمان دوران اوست
هوش مصنوعی: وقتی که زمان خوشبختی به پایان رسید و به کهن‌سالی رسیدم، دریافتم که این دوره دیگر تمام شده و اکنون زمان دیگری فرا رسیده است.
ای خداوندی که هر جا در جهان اسکندر است
خاک درگاه شریفت چشمه حیوان اوست
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، تویی که هر کجا که اسکندر باشد، خاک درگاه تو سرچشمه زندگی اوست.
آسمان همت توست آنکه دریای محیط
گر گهر گردد لبالب یک نم از باران اوست
هوش مصنوعی: آسمان آرزوهای تو بی‌پایان است، زیرا اگر دریا پر از گوهر شود، این تنها یک قطره از بارش رحمت تو خواهد بود.
چیست جنت تازند با روضه بزم تو لاف؟
خار و خاشاکش مقابل با گل و ریحان اوست
هوش مصنوعی: بهشت چه معنی دارد اگر در برابر تماشای زیبایی‌ها و خوشی‌های تو، تنها به گیاهان بی‌قیمت و ناچیزش توجه کنیم؟ در واقع، زیبایی‌ها و لذت‌های تو، بسیار ارزشمندتر از آن چیزهایی است که به ظاهر خوشایندند.
کیست گردون تا بگرد پایه قدرت رسد؟
گرد خاک آستانت سرمه اعیان اوست
هوش مصنوعی: که می‌تواند به گرداگرد قدرت تو بگردد؟ گرد و غبار آستان مقدس تو، نشانه‌ای از بزرگی اوست.
بخت طفل توست بر نایی که چرخ گوژ پشت
چون کمان دستکش در قبضه فرمان اوست
هوش مصنوعی: سرنوشت فرزند تو به خوبی با قدرتی که شانس به او داده است، در ارتباط است؛ مانند چرخش یک چرخش که در دست اوست و فرمان زندگی‌اش را در اختیار دارد.
هست چین مقنعت را آن شرف بر چین و روم
کز علو دین تو را بر قیصر و خاقان اوست
هوش مصنوعی: چین و روم به خاطر مقام و زیبایی تو می‌بالند، زیرا به‌واسطه‌ی عظمت دین تو، بر سلطانانی چون قیصر و خاقان فخر می‌کنی.
داد اضداد جهان را داد عدلت لاجرم
آب در زنجیرباد و باد در فرمان اوست
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر تضادها و اختلافاتش به نوعی به عدالت نیاز دارد. در این میان، آب به مثل زنجیری به باد وابسته است و باد نیز تحت تاثیر اراده و فرمان الهی قرار دارد. این به ما نشان می‌دهد که همه چیز در جهان تحت نظم و تدبیر خاصی قرار دارد.
هر که درماند به درد فاقه و رنج نیاز
نوش داروی عطایت شربت درمان اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که در عذاب فقر و سختی‌های زندگی گرفتار شود، داروی شفابخش او، محبت و بخشش توست.
من به وصفت کی رسم جایی که با کل کمال
در بیابان تحیر عقل سرگردان اوست
هوش مصنوعی: من چطور می‌توانم به توصیف تو برسم، جایی که تمام ویژگی‌های کامل تو در بیابان حیرت عقل سرگردان وجود دارد؟
مهد عالی چون جناب اهل بیت عصمت است
در جهان امروز سلمان ثانی حسان اوست
هوش مصنوعی: مهد عالی به عنوان یک معصوم و پاک معرفی شده و در دنیای امروز، شخصی مانند سلمان، که به او نزدیک است، نمایانگر اوست.
تا بود بر بام هفتم قلعه، کیوان پاسبان
آنچنان کاندر نخستین پایه مه دربان اوست
هوش مصنوعی: تا زمانی که در بالای آسمان، کیوان نگهبان است، آنچنان که در پایه‌ی نخستین، ماه دربان اوست.
طاق بالاپوش هفتم چرخ اطلس پوش باد
سقف ایوانت که کمتر هندویش کیوان اوست
هوش مصنوعی: سقف آسمان هفتم که مانند پوششاطلس است، بالای سر تو قرار دارد و کمتر کسی به زیبایی و عظمت آن می‌نگرد؛ زیرا اندازه و زیبایی آن مانند کیوان (زحل) است.
روز مولودت مبارک عالم آرا باد از آنک
روز ایجاد و نظام عالم از ارکان اوست
هوش مصنوعی: روز تولد تو مبارک باشد، چرا که روز خلقت و نظم جهانی به وجود تو وابسته است.

حاشیه ها

1402/06/04 11:09
یزدانپناه عسکری

19- هر که درماند به درد فاقه و رنج نیاز - نوش داروی عطایت شربت درمان اوست 

***

[یزدانپناه عسکری]

بشریت از بقایای درک اعلی علیین (آگاهی شهودی) رنج می برد، اقتدار می بایست تا تبدیل رنج به نیاز.

وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون‏ - البقره : 63

______

فاقه، فَوْق‏: مکان و زمان و جسم و عدد و مقام و منزلت‏ بالا