شمارهٔ ۲۱ - در مدح سلطان اویس
بهار خانه چین، عرصه گلستان است
مخوان بهار مغانش که دشت موغان است
خوش است وقت گل تازه زانکه در همه وقت
ندیم مجلس او بلبلی خوش الحان است
خوش است رقص سهی سرو با نوای هزار
از آنک در حرکت با هزار دستان است
میان باغ درخت شکوفه پنداری
که قصری از گهر اندر ریاض رضوان است
به باغ سفره مینا از آن گشاید گل
که صحن دشت پر از کاسههای مرجان است
از آن به مصر چمن در شکوفه گشت عزیز
که گل هنوز چو یوسف اسیر زندان است
قد بنفشه چرا شد خمیده چون امروز
هنوز غره عهد ش چرخ مظلهای است
به عهد عدل تو مهتاب در جهان زانهاست
که رشته بافته بهر رفوی کتان است
حسام سبز که میکرد رخ به خون گلگون
ز سهم عدل تو چون بید لرز لرزان است
سواد چتر تو را آفتاب در سایه
مثال خط تو را آسمان به فرمان است
مدار کار جهان در زمان دولت توست
نه بر سپهر که او سخت سست پیمان است
زبان تیز قلم قاصرست از صفتت
که حصر مدح تو بیرون ز حد امکان است
سپهر گوی صفت با وجود این عظمت
به خدمت تو درآورده سر چو چوگان است
دبیر چرخ همی خواست تا کند قلمی
چو نیشکر شکر شاه نتوانست
چناروار سزاوار اره و تبر است
مخالفت که ز سر تا به پای دستان است
سیاه مور سیه خانه را نگر که کمر
ببسته در طلب منصب سلیمان است
چو دستبرد نماید کلیم در معجز
چه جای لشگر فرعون و عون هامان است
اویس نام و، حسن خلق و، مصطفی صفتی
بر آستان تو سلمان، به جای حسان است
به یمن معجز دین محمدی امروز
بهین سخن، سخن پارسی سلمان است
همیشه تا که درین هفت تو سراپرده
هزار پرده سرا مطرب خوش الحان است
سپهر باد سراپرده جلالت تو
اگر چه خیمه قدرت، هزار چندان است
شمارهٔ ۲۰ - در مدح امیر شیخ حسن: تا باد خزان رانگ رز رنگرزان است شمارهٔ ۲۲ - در مدح خواجه غیاث الدین محمد: تا ز مشک ختنت، دایره بر نسترن است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهار خانه چین، عرصه گلستان است
مخوان بهار مغانش که دشت موغان است
هوش مصنوعی: بهار در خانه چین، فضایی همانند گلستان دارد، اما بهار در مغان را نخوانید، زیرا دشت موغان چنین جایی نیست.
خوش است وقت گل تازه زانکه در همه وقت
ندیم مجلس او بلبلی خوش الحان است
هوش مصنوعی: زمانی که گل تازه به bloom میرسد، بسیار دلپذیر است، زیرا در هر زمانی، دوست خوب و شاداب او، یعنی بلبل خوشصدا، در جمع او حضور دارد.
خوش است رقص سهی سرو با نوای هزار
از آنک در حرکت با هزار دستان است
هوش مصنوعی: رقص نرم و زیباى سرو با موسیقی هزار، دلنشین و دلچسب است، زیرا در این حرکت، زیبایی و لطافت با هزار جلوه و حرکات ظریف همراه است.
میان باغ درخت شکوفه پنداری
که قصری از گهر اندر ریاض رضوان است
هوش مصنوعی: در وسط باغ، درختان شکوفه مانند این به نظر میرسند که قصرهایی گرانبها در باغهای بهشتی قرار دارند.
به باغ سفره مینا از آن گشاید گل
که صحن دشت پر از کاسههای مرجان است
هوش مصنوعی: وقتی دشت پر از کاسههای مرجانی باشد، گلها در باغ سفره مینا را میگشایند.
از آن به مصر چمن در شکوفه گشت عزیز
که گل هنوز چو یوسف اسیر زندان است
هوش مصنوعی: به دلیل زیبایی و شکوه بهار، چمن در مصر پر از شکوفه و زندگی شده است، در حالی که گل همچنان مانند یوسف در زندان، در محبوسیت و در confinement به سر میبرد.
قد بنفشه چرا شد خمیده چون امروز
هنوز غره عهد ش چرخ مظلهای است
هوش مصنوعی: چرا قد بنفشه در این روز خمیده شده؟ هنوز به زیبایی و جوانیاش میبالد، در حالی که دورانش گذر کرده است.
به عهد عدل تو مهتاب در جهان زانهاست
که رشته بافته بهر رفوی کتان است
هوش مصنوعی: به خاطر انصاف و عدل تو، نور ماه در این دنیا به خاطر افرادی است که برای دوخت و بافتن کتان تلاش میکنند.
حسام سبز که میکرد رخ به خون گلگون
ز سهم عدل تو چون بید لرز لرزان است
هوش مصنوعی: حسام سبز، که به همان رنگ سبزش است، زمانی که نمایی از خود به خون گلها میدهد، به خاطر عدالت تو مانند درخت بید در حال لرزش و تزلزل است.
سواد چتر تو را آفتاب در سایه
مثال خط تو را آسمان به فرمان است
هوش مصنوعی: سایهچترت مانند رنگ تیرهای است که در برابر آفتاب قرار میگیرد و خط تو مانند خط کوههاست که زیر آسمان قرار دارد و تحت فرمان آن است.
مدار کار جهان در زمان دولت توست
نه بر سپهر که او سخت سست پیمان است
هوش مصنوعی: کارهای جهان تحت تاثیر حکومت توست و نه تحت تاثیر آسمان، زیرا آسمان چندان پایدار و قابل اعتماد نیست.
زبان تیز قلم قاصرست از صفتت
که حصر مدح تو بیرون ز حد امکان است
هوش مصنوعی: سخن هماهنگ و دقیق نمیتواند تمام ویژگیهای تو را توصیف کند، چون ستایش تو فراتر از تواناییها و امکانات زبان است.
سپهر گوی صفت با وجود این عظمت
به خدمت تو درآورده سر چو چوگان است
هوش مصنوعی: آسمان با تمام بزرگیاش به خدمت تو آمده و سر همچون گوی بازی در دستان توست.
دبیر چرخ همی خواست تا کند قلمی
چو نیشکر شکر شاه نتوانست
هوش مصنوعی: دبیر آسمان تلاش میکرد تا چیزی بنویسد که به شیرینی نیشکر باشد، اما نتوانست مانند شکر شاه آن را شیرین و خوشطعم به تصویر بکشد.
چناروار سزاوار اره و تبر است
مخالفت که ز سر تا به پای دستان است
هوش مصنوعی: درخت چنار به دلیل قامت بلند و استقامتش شایستهی بریدن با اره و تبر است، اما کسی که با او مخالفت میکند، وجودش به طور کامل پر از زشتی و ناپسندی است.
سیاه مور سیه خانه را نگر که کمر
ببسته در طلب منصب سلیمان است
هوش مصنوعی: به سیاهی مور در خانهای تنگ و تاریک دقت کن که در جستجوی مقام و جایگاهی بزرگ مانند سلیمان به خود زحمت داده است.
چو دستبرد نماید کلیم در معجز
چه جای لشگر فرعون و عون هامان است
هوش مصنوعی: زمانی که موسی (کلیم) با معجزهاش به میدان میآید، دیگر صحبت از لشگر فرعون و یاریهای هامان چه معنا دارد؟
اویس نام و، حسن خلق و، مصطفی صفتی
بر آستان تو سلمان، به جای حسان است
هوش مصنوعی: اویس به خاطر رفتار نیکو و ویژگیهای خوبش، بر درگاه تو سلمان، مقام و ارزشی مشابه حسان دارد.
به یمن معجز دین محمدی امروز
بهین سخن، سخن پارسی سلمان است
هوش مصنوعی: به برکت معجزههای دین محمدی، امروز بهترین سخنها به زبان فارسی توسط سلمان بیان شده است.
همیشه تا که درین هفت تو سراپرده
هزار پرده سرا مطرب خوش الحان است
هوش مصنوعی: همیشه در این جهان پر از رمز و راز، یک هنرمند خوش صدا وجود دارد که دلها را مینوازد.
سپهر باد سراپرده جلالت تو
اگر چه خیمه قدرت، هزار چندان است
هوش مصنوعی: آسمان، مانند پارچهای بزرگ که نمایانگر عظمت و جلال توست، هر چند که قدرت تو به اندازهای بسیار بیشتر از آن خیمه است.

سلمان ساوجی