شمارهٔ ۷ - در مدح
ای آفتاب مشرق دین کز فروغ صدق
روی تو همچو صبح، دم از نور میزند
نازم به همت تو که در خرقهٔ نمد
ساغر ز کاسهٔ سر فغفور میزند
جام تو از شراب تجلی لبالب است
شوق تو می ز خمکدهٔ طور میزند
دعوی درد با تو کند گر به راه عشق
دلتنگی تو بر کمر مور میزند
بر خاک درگه تو ز پاس ادب سلیم
چون آفتاب، بوسهای از دور میزند
شمارهٔ ۶ - تعریف دختر برهمن: برهمن دختری دیدم به دیریشمارهٔ ۸ - راه گم کردن در نجف معلی: یک شبی هنگام برگردیدن از طوف نجف
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.