شمارهٔ ۴۷ - در باب منع بواب که اجازهٔ آمدن نداد
صاحبا! مقصود صاحب دولتان از پرده دار
غیر ازین نبود که او مانع شود بیگانه را
من که چون دود سپندم خانه زاد بزم تو
نیست لایق تا به من هم خواند این افسانه را
منع کن او را ز مانع گشتن من، زان که نیست
حاجت پروانگی در انجمن پروانه را
شمارهٔ ۴۶ - طلب کلاه: شب خرد دید سربرهنه مراشمارهٔ ۴۸ - بی سواری در سواد هند بودن مشکل است: بی سواری در سواد هند بودن مشکل است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صاحبا! مقصود صاحب دولتان از پرده دار
غیر ازین نبود که او مانع شود بیگانه را
هوش مصنوعی: دوست عزیز! هدف صاحب قدرت از نگهداری پرده، هیچ چیز جز جلوگیری از ورود بیگانه و بیاجازه نیست.
من که چون دود سپندم خانه زاد بزم تو
نیست لایق تا به من هم خواند این افسانه را
هوش مصنوعی: من همچون دودی در آتش هستم و وجودم به بزم تو تعلق ندارد؛ این داستان تنها برای من نیست که در جمع شما خوانده شود.
منع کن او را ز مانع گشتن من، زان که نیست
حاجت پروانگی در انجمن پروانه را
هوش مصنوعی: او را از موانع دوری کن، زیرا پروانگی برای پروانه در جمع پروانهها ضرورتی ندارد.