شمارهٔ ۴۶ - طلب کلاه
شب خرد دید سربرهنه مرا
گفت ای از تو پشت معنی راست
تو که سوگند چرخ بر سر توست
سر برهنه چرایی، این چه اداست
آسمان تاج آفتاب آرد
گر کلاهی ازو کنی درخواست
گفتم ای پیر، طفل طبع مرا
کی به سر منت سپهر رواست
می فرستد کلاهی ار خواهم
سرفرازی که صاحب سرهاست
شمارهٔ ۴۵ - هجو کسی: خواجه از بس ممسک و رذل و خسیس افتاده استشمارهٔ ۴۷ - در باب منع بواب که اجازهٔ آمدن نداد: صاحبا! مقصود صاحب دولتان از پرده دار
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شب خرد دید سربرهنه مرا
گفت ای از تو پشت معنی راست
هوش مصنوعی: در شب، خرد به من اشاره کرد و گفت: "ای کسی که معنا را به شکلی درست به دوش میکشی و در آن پنهان هستی، به خودت خوب توجه کن."
تو که سوگند چرخ بر سر توست
سر برهنه چرایی، این چه اداست
هوش مصنوعی: تو که تحت تأثیر چرخ روزگار هستی و سرگرمیهای آن را میبینی، چرا اینگونه با بیخیالی رفتار میکنی؟ این چه وضعی است؟
آسمان تاج آفتاب آرد
گر کلاهی ازو کنی درخواست
هوش مصنوعی: اگر از آسمان بخواهی که تاجی از نور خورشید برای تو بیاورد، مانند درخواستی از اوست که الهام و زیبایی را به تو هدیه میدهد.
گفتم ای پیر، طفل طبع مرا
کی به سر منت سپهر رواست
هوش مصنوعی: به پیر دانا گفتم: آیا زمان آن فرا رسیده است که کودک احساسات من به سرنوشت آسمان اعتماد کند و در انتظار رحمت و مهربانی آن باشد؟
می فرستد کلاهی ار خواهم
سرفرازی که صاحب سرهاست
هوش مصنوعی: اگر من بخواهم احساس بزرگی و سربلندی داشته باشم، او برایم کلاهی میفرستد، چرا که او صاحب و صاحبجایگاههاست.