شمارهٔ ۴۱
کار با جمعی مرا افتاده در بحث سخن
بی سر و پا جمله همچون ساکنان بادیه
هرزه گویی چند همچون سرخوشان انجمن
مرده رنگی چند همچون تشنگان بادیه
شمارهٔ ۴۰ - در نرسیدن صله: ای آن که به مدح تو ز من آنچه سزا بودشمارهٔ ۴۲ - هجو حساد شعر: سلیم اعدای تو حیوان چندند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کار با جمعی مرا افتاده در بحث سخن
بی سر و پا جمله همچون ساکنان بادیه
هوش مصنوعی: من در میان جمعی گرفتار بحث و گفتگو شدم، اما این سخنان بیمعنی و بیپایه است، مانند ساکنان بیابان که از موضوع اصلی دورند.
هرزه گویی چند همچون سرخوشان انجمن
مرده رنگی چند همچون تشنگان بادیه
هوش مصنوعی: بعضی افراد بیهدف و بیمعنا صحبت میکنند مثل افرادی که در جمع خوشحال هستند، و برخی دیگر مانند مسافران خشک و تشنه در بیابان، تنها به دنبال راهی برای سیراب شدن هستند.