شمارهٔ ۴ - هجو کاسهٔ چینی
یکی پیالهٔ چینی برای خوردن آب
بداد خواجه مرا از صفات نیکویش
که گر چو کاسهٔ فقرش نهند بر سر راه
ز کهنه کعبی او ننگرد کسی سویش
شکسته ای که صدا برنیاید از لب او
هزار سنگ زند گر کسی به پهلویش
چو چاه زمزمش افتاده رخنه ها بر لب
چو حوض کوثر، خورده شکنج ها رویش
ز ساغر دل خاقان زیاده تر گرهش
ز کاسهٔ سر فغفور بیشتر مویش
حباب خنده بر اندام او زند چون موج
برند چون ز پی آب بر لب جویش
خیاره دار نماید، ز بس که موج شکست
فشرده همچو حباب دلم ز هر سویش
به خواجه بخشش این کاسه شد چو حوض یزید
که هرکه آب ازو خورد، شد دعاگویش
شمارهٔ ۳ - در تقاضا: ای شکنج آستینت موج دریابار جودشمارهٔ ۵ - در مذمت پوستین خود و حسن طلب برای پوستینی دیگر: صاحبا! سرورا! خداوندا!
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی پیالهٔ چینی برای خوردن آب
بداد خواجه مرا از صفات نیکویش
هوش مصنوعی: یکی از بزرگواران، یک پیالهٔ چینی به من داد تا آب بنوشم و این عمل او نشاندهندهٔ صفات نیکویش بود.
که گر چو کاسهٔ فقرش نهند بر سر راه
ز کهنه کعبی او ننگرد کسی سویش
هوش مصنوعی: اگر کاسهای از فقر را بر سر راه او بگذارند، هیچکس به او توجه نخواهد کرد و به او نخواهد نگریست.
شکسته ای که صدا برنیاید از لب او
هزار سنگ زند گر کسی به پهلویش
هوش مصنوعی: اگر کسی به پهلوی او بزند، حتی از او صدایی شنیده نمیشود، چون او آنقدر دلشکسته است که مانند سنگی ساکت و بیصدا شده است.
چو چاه زمزمش افتاده رخنه ها بر لب
چو حوض کوثر، خورده شکنج ها رویش
هوش مصنوعی: چاه زمزم دچار آسیب شده و لبهایش ترک خوردهاند، همچنین مثل حوض کوثر، روی آن نیز نشانههای شکاف و خرابی دیده میشود.
ز ساغر دل خاقان زیاده تر گرهش
ز کاسهٔ سر فغفور بیشتر مویش
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به مقایسهٔ دل و احساسات انسانی با دو شخصیت تاریخی اشاره دارد. شاعر به بیان نوعی عمق و شدت احساسات اشاره دارد که از دل یک خاقان (پادشاه) بیشتر از آنچه که میتوان از ظاهری مانند فغفور (شخصیتی با موهای برجسته) انتظار داشت، احساس میشود. به عبارت دیگر، دل خاقان حاوی عواطف و دردی عمیقتر از آن است که تنها در ظاهر و زیبایی ظاهری قابل مشاهده باشد.
حباب خنده بر اندام او زند چون موج
برند چون ز پی آب بر لب جویش
هوش مصنوعی: خندهاش مانند حبابی است که بر تن او به جنبش درمیآید، مانند موجی که برای رسیدن به آب، به سمت لب جوی حرکت میکند.
خیاره دار نماید، ز بس که موج شکست
فشرده همچو حباب دلم ز هر سویش
هوش مصنوعی: دل من همچون حبابی است که از شدت امواج و فشارهای زندگی درهم فشرده شده و در هر سو دچار تلاطم و شکستگی است.
به خواجه بخشش این کاسه شد چو حوض یزید
که هرکه آب ازو خورد، شد دعاگویش
هوش مصنوعی: به شخصی مانند خواجه، طبق شباهتی که به حوض یزید دارد، بخشی از سخاوت و generosity اشاره میشود. هر کسی که از این الطاف و کمکهای او بهرهمند شود، به خاطر نیکی و مهربانیاش دعاگوی او خواهد شد.