شمارهٔ ۳۸ - هست کارم به مجلسی که درو
هست کارم به مجلسی که درو
حرف با لب چو خنده بیگانه ست
چند پاس ادب کسی دارد؟
انجمن نیست این ادبخانه ست!
شمارهٔ ۳۷ - هجو پسر تریاکی: چشم بد دور، خواجه را پسری ستشمارهٔ ۳۹ - هجو کاتب: کاتبی دارم که چون بر دست گیرد خامه را
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هست کارم به مجلسی که درو
حرف با لب چو خنده بیگانه ست
هوش مصنوعی: من در مجلسی هستم که صحبتهایش برای من مانند خندهای از فردی غریبه است.
چند پاس ادب کسی دارد؟
انجمن نیست این ادبخانه ست!
هوش مصنوعی: هر کسی چقدر میتواند ادب را رعایت کند؟ اینجا مکانی برای نمایش آداب نیست.