شمارهٔ ۳۶ - هزل
امشب شده دلبری دچارم
کز وی به اجل مرا پناه است
زنبور گزنده چون مگس نیست
می گویم و خال او گواه است
دنباله ی چشم او ز سرمه
گویی دم عقرب سیاه است
شمارهٔ ۳۵ - هجو خواجه حسن: با هرکه نشنید نفسی، خواجه حسن راشمارهٔ ۳۷ - هجو پسر تریاکی: چشم بد دور، خواجه را پسری ست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امشب شده دلبری دچارم
کز وی به اجل مرا پناه است
هوش مصنوعی: امشب دلبری من را به شدت تحت تأثیر قرار داده و به خاطر او به مرگ نیز پناه میبرم.
زنبور گزنده چون مگس نیست
می گویم و خال او گواه است
هوش مصنوعی: زنبور در عین اینکه دردناک است، مثل مگس مزاحم نیست. من این را میگویم و نشانهای از او دلیلی بر حرفم است.
دنباله ی چشم او ز سرمه
گویی دم عقرب سیاه است
هوش مصنوعی: چشم او به قدری جذاب و سیاه است که انگار دمی شبیه به دم عقرب دارد.