شمارهٔ ۳۴ - هجو شخصی که به ضیافت رفته بود
ای گلبن باغ حسن، آخر
گل ها ز برای خود گشادی
رفتی به ضیافت حریفان
از دست عنان خویش دادی
از شومی آب و دانه آخر
در دام فساد اوفتادی
از طبع خسیس خویش چون ناف
... را به سر شکم نهادی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای گلبن باغ حسن، آخر
گل ها ز برای خود گشادی
هوش مصنوعی: ای گل زیبا و خوشبو، بالاخره گلها برای خودت باز شدهاند و رشد کردهاند.
رفتی به ضیافت حریفان
از دست عنان خویش دادی
هوش مصنوعی: تو به مهمانی دوستان رفتی و از کنترل خود خارج شدی.
از شومی آب و دانه آخر
در دام فساد اوفتادی
هوش مصنوعی: به خاطر بدی و نادرستی آب و غذایی که مصرف کردی، در دام فساد و گمراهی گرفتار شدی.
از طبع خسیس خویش چون ناف
... را به سر شکم نهادی
هوش مصنوعی: برای رهایی از کمخسی و سختگیری خود، چگونه میتوانی چیزهایی را که در دل داری، به راحتی در دلت نگهداری؟