شمارهٔ ۲۱ - سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو
سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو
هر غباری سوی خورشید برد عشق بلند
به سخا تا کف جود تو درافشان گردید
ابر خود را ز حسد برد و به دریا افکند
گردد امید ز کم لطفی تو بیش مرا
می شود سایه ز کوتاهی خورشید بلند
شمارهٔ ۲۰ - بس که می ترسم میان ما و او: بس که میترسم میان ما و اوشمارهٔ ۲۲ - زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد: زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.