گنجور

شمارهٔ ۲ - خطاب به بزرگی سروده

ای به دست تو قلم گشته کلید در فیض
ای که از جود تو همت به جهان کامرواست
بحر اگر نیست، غمی نیست، کف جود تو هست
ابر اگر رفت، چه شد، دست سخایت برجاست
آسمان کیست کزو کام دلی بتوان یافت
هرچه خواهد کسی، از لطف تو می باید خواست
بر در بارگه قدر تو چون درویشان
تای جوزی به کف دست فلک از جوزاست
سخن کشتن خصمت به میان چون آید
موی جوهر به تن تیغ تو می گردد راست
دم عیسی، دم تیغ است بداندیش ترا
دشمن جاه ترا فاتحه تکبیر فناست
قاصدی آمد و پیغام تو آورد به من
وه چه قاصد که فرح بخش تر از باد صباست
می توانم که زنم طعنه ی پستی به فلک
از غبار درت از بس که دماغم بالاست
نه همین منت لطفت به سرم امروز است
سایه پرورد کف جود توام، مدتهاست
خورم از جود تو نان بر سر خوان دگران
روزی از ابر خورد، گرچه صدف در دریاست
از پی روشنی بزم تو نورافشان باد
آن چراغی که درو روغن چشم بیناست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای به دست تو قلم گشته کلید در فیض
ای که از جود تو همت به جهان کامرواست
هوش مصنوعی: تو با دستان خود چنان قلمی را به جادو درآورده‌ای که درخت بخشش و نعمت را می‌گشاید. تویی که از generosity و بخشش خود همگان را به کامیابی و موفقیت می‌رسانی.
بحر اگر نیست، غمی نیست، کف جود تو هست
ابر اگر رفت، چه شد، دست سخایت برجاست
هوش مصنوعی: اگر دریا وجود ندارد، نگران نباش، چون دست generosity و بخشش تو همیشه در دسترس است. حتی اگر باران نبارد، باز هم تو می‌توانی به دیگران کمک کنی و از نعمت‌هایت بهره‌مندشان کنی.
آسمان کیست کزو کام دلی بتوان یافت
هرچه خواهد کسی، از لطف تو می باید خواست
هوش مصنوعی: آسمان کیست که بتوان از آن آرزویی را برآورده کرد؟ هر آنچه کسی بخواهد، باید از لطف و مهربانی تو درخواست کند.
بر در بارگه قدر تو چون درویشان
تای جوزی به کف دست فلک از جوزاست
هوش مصنوعی: در درگاه کسی که مورد احترام و عظمت است، مانند درویشان، با دستانی که پر از نعمت‌های آسمانی هستند، باید همواره در حال طلب و جویایی باشیم.
سخن کشتن خصمت به میان چون آید
موی جوهر به تن تیغ تو می گردد راست
هوش مصنوعی: زمانی که دشمن تو در میان سخن با تو به جدل برمی‌خیزد، مو را همچون جوهر در می‌آورد و تیغ تو در برابر او به حقیقت و سادگی برمی‌گردد.
دم عیسی، دم تیغ است بداندیش ترا
دشمن جاه ترا فاتحه تکبیر فناست
هوش مصنوعی: زمانی که عیسی (ع) دم می‌زند، این نشانه‌ای از قدرت و نفوذ اوست. کسانی که بداندیش هستند، باید بدانند که دشمنانشان، بر اساس جهل و نادانی خود، در آستانه نابودی قرار دارند. اینجا به نوعی به پایان زندگی دنیا و زوال عمر اشاره شده است.
قاصدی آمد و پیغام تو آورد به من
وه چه قاصد که فرح بخش تر از باد صباست
هوش مصنوعی: پیام‌آوری به سراغم آمد و پیامی از تو آورد. او چه پیام‌آوری است که خوشحالی‌اش از نسیم صبحگاهی بیشتر است.
می توانم که زنم طعنه ی پستی به فلک
از غبار درت از بس که دماغم بالاست
هوش مصنوعی: می‌توانم به آسمان بگویم که چقدر به خودم مفتخر هستم و به خاطر اینکه چقدر سردرگم و درگیر مسائل ناچیز هستم، درها را می‌بینم که چقدر حقیرند.
نه همین منت لطفت به سرم امروز است
سایه پرورد کف جود توام، مدتهاست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که امروز فقط لطف تو بر سر من نیست، بلکه سال‌هاست که من زیر سایه و نعمت‌های بخشنده تو زندگی می‌کنم.
خورم از جود تو نان بر سر خوان دگران
روزی از ابر خورد، گرچه صدف در دریاست
هوش مصنوعی: من از بخشش تو مثل روزی که از ابر نازل می‌شود، نان می‌خورم بر سر سفره دیگران؛ هرچند که صدف در دریا قرار دارد.
از پی روشنی بزم تو نورافشان باد
آن چراغی که درو روغن چشم بیناست
هوش مصنوعی: امیدوارم آن شمعی که در میهمانی تو می‌سوزد، با نوری درخشان روشن شود، چرا که روغن آن از چشمان بینا تامین شده است.