شمارهٔ ۱۹ - باز فرستادن خربزه
کام بخشا! ز تو شد خربزه ای لطف مرا
همچو حوران بهشتی خوش و پاکیزه سرشت
داده دهقان عوض آب به او شربت قند
«هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت»
چون تو شیرینی هر حرف نکو می دانی
«مدعی گر نکند فهم سخن، گو سر و خشت»
بود چون لایق بزم تو، مناسب دیدم
کز بهشت آمده را باز فرستم به بهشت
شمارهٔ ۱۸ - در هجو: ای آن که عیبجویی من پیشه کردهایشمارهٔ ۲۰ - بس که می ترسم میان ما و او: بس که میترسم میان ما و او
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کام بخشا! ز تو شد خربزه ای لطف مرا
همچو حوران بهشتی خوش و پاکیزه سرشت
هوش مصنوعی: خدا را شکر! از تو به من خربزهای رسید که لطفش همچون حورهای بهشتی زیبا و پاک است.
داده دهقان عوض آب به او شربت قند
«هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت»
هوش مصنوعی: دهقان به جای آب، شربت قند را به او میدهد. این نشان میدهد که هر فرد نتیجه کارهایی که انجام داده را در نهایت به دست میآورد.
چون تو شیرینی هر حرف نکو می دانی
«مدعی گر نکند فهم سخن، گو سر و خشت»
هوش مصنوعی: تو که میدانی هر حرف زیبا چه اندازه شیرین است، اگر مدعی نتواند مفهوم کلام را درک کند، به او بگو که درک و فهم خود را به کار گیرد.
بود چون لایق بزم تو، مناسب دیدم
کز بهشت آمده را باز فرستم به بهشت
هوش مصنوعی: اگر کسی لایق حضور در مجالس تو باشد، میبینم که مناسب است آن را که از بهشت آمده است دوباره به بهشت بازگردانم.