گنجور

شمارهٔ ۸۵۳

سرم از داغ سودا، باغ زاغان
دلم درهم چو کار بی دماغان
خورم می از سفالین ساغر خود
به طاق ابروی زرین ایاغان
مپرس از ما که گمنامان عشقیم
چه می جویی سراغ بی سراغان
به وقت انتقام، از مهربانی
کنم با گل، سر دشمن چراغان
نسیم گل سلیم از بخت ناساز
نمی سازد به ما خونین دماغان

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرم از داغ سودا، باغ زاغان
دلم درهم چو کار بی دماغان
هوش مصنوعی: سرم به خاطر عشق و آرزو در آتش می‌سوزد و دل بی‌قرارم مانند باغی پر از زاغ است که به هم ریخته و آشفته است، مثل کار کسانی که بی‌فکر و بی‌عقل هستند.
خورم می از سفالین ساغر خود
به طاق ابروی زرین ایاغان
هوش مصنوعی: من از پیمانه سفالی خود می‌نوشم و در عین حال به ابروی طلایی محبوبم نگاه می‌کنم.
مپرس از ما که گمنامان عشقیم
چه می جویی سراغ بی سراغان
هوش مصنوعی: از ما نپرس که ما در عشق ناشناس هستیم، تو چه چیزی را دنبال می‌کنی در حالی که ما خود به دنبال چیزی نیستیم؟
به وقت انتقام، از مهربانی
کنم با گل، سر دشمن چراغان
هوش مصنوعی: در زمان انتقام، به جای کینه‌ورزی، با محبت و مهربانی برخورد می‌کنم و دشمن را خجالت‌زده می‌کنم.
نسیم گل سلیم از بخت ناساز
نمی سازد به ما خونین دماغان
هوش مصنوعی: نسیم خوشایند گل از قضا و تقدیر بد نمی‌تواند به ما، که دلی آزرده داریم، آرامش بدهد.