شمارهٔ ۸۴۳
ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم
بر دامن لب، گرد زمین بوس نداریم
در پیش رود رایت مردانگی ما
چتر از عقب خویش چو طاووس نداریم
رسوایی عالم همه از عشق کشیدیم
با ما چه توان کرد که ناموس نداریم
ما را به جهان نیست پناهی ز حوادث
شمعیم که در بادیه فانوس نداریم
آرام ضرور است سلیم، اندکی آرام
افسوس نداریم، صد افسوس نداریم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم
بر دامن لب، گرد زمین بوس نداریم
هوش مصنوعی: ما به مهربانی تاجران و پادشاهان امیدی نداریم و بر لبان کسی که دوست داریم، گردی از زمین نمیگذاریم.
در پیش رود رایت مردانگی ما
چتر از عقب خویش چو طاووس نداریم
هوش مصنوعی: ما در مسیر زندگی خود، مانند یک طاووس با دمی زیبا از پشت خود، چیزهایی برای نمایش نداریم؛ بلکه با پیشروی و افتخار به جلو، و رایت مردانگی را به دوش میکشیم.
رسوایی عالم همه از عشق کشیدیم
با ما چه توان کرد که ناموس نداریم
هوش مصنوعی: ما از عشق به خود رسوایی آوردیم و حالا نمیدانیم چه اقدامی باید انجام دهیم، زیرا ما اصول و قوانین خاصی نداریم که به آنها پایبند باشیم.
ما را به جهان نیست پناهی ز حوادث
شمعیم که در بادیه فانوس نداریم
هوش مصنوعی: ما در این جهان به هیچ پناهی از مشکلات و سختیها تکیه نداریم؛ مانند شمعی هستیم که در بیابان، بدون چراغ و نور هستیم.
آرام ضرور است سلیم، اندکی آرام
افسوس نداریم، صد افسوس نداریم
هوش مصنوعی: آرامش برای شخص سالم الزامی است، ولی ما حتی در اندک آرامشی هم جای افسوس داریم. افسوس که این آرامش را نداریم.