شمارهٔ ۸۴۰
تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم
کسی چو من نتواند شدن، منم که منم
برآورم نفسی چون ز سینه ی مجروح
شود چو غنچه لبالب ز لخت دل دهنم
دهد سیاهی آن را چو گرد سرمه به باد
زند چو بر صف مژگان، سرشک صف شکنم
به گرد خاطر من خرمی نمی گردد
بهار، طوطی رم کرده ای ست از چمنم
سلیم، خصم به من سازگار چون باشد؟
چنین که هر سر مو گشته خار پیرهنم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم
کسی چو من نتواند شدن، منم که منم
هوش مصنوعی: بدن من به خاطر ضعف، مانند رشتهای از پیراهنم سست شده است. هیچکس نمیتواند مانند من باشد، من همان کسی هستم که هستم.
برآورم نفسی چون ز سینه ی مجروح
شود چو غنچه لبالب ز لخت دل دهنم
هوش مصنوعی: وقتی که از درونم فریادی برمیخیزد، مانند غنچهای که از دل شکفته میشود، احساساتم به زبان میآید و بیان میشود.
دهد سیاهی آن را چو گرد سرمه به باد
زند چو بر صف مژگان، سرشک صف شکنم
هوش مصنوعی: سیاهی چشمانش مانند سرمه است که با وزش باد به اطراف پراکنده میشود. وقتی که بر روی مژگانش میریزد، اشکش همچون صفی از ستمکاران به حرکت درمیآید.
به گرد خاطر من خرمی نمی گردد
بهار، طوطی رم کرده ای ست از چمنم
هوش مصنوعی: در ذهن من، بهار شادی و سرسبزی نمیآورد، مثل طوطیای که از چمن فرار کرده است.
سلیم، خصم به من سازگار چون باشد؟
چنین که هر سر مو گشته خار پیرهنم
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که دشمن من به من با محبت رفتار کند؟ در حالی که هر تار موی من شده است مانند خار در لباس من.