شمارهٔ ۸۳۵
بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم
گل زمینی ازین باغ انتخاب کنیم
هوای سیر چمن نیست بی دماغان را
به پای شاخ گلی همچو سبزه خواب کنیم
سماع باده پرستان بهانه می خواهد
چو موج، رقص به آواز رود آب کنیم
به وقت باده کشیدن ز شعله ی آواز
به باغ هر نفسی بلبلی کباب کنیم
سفینه های گل و لاله در میان آریم
به باغ چون هوس صحبت کتاب کنیم
نهفته آتشی از عشق در جگر داریم
ازان چو لاله و گل، آب در شراب کنیم
نثار او نتوان کرد جان که خود داده ست
ز ابلهی ست که در کار گل گلاب کنیم
به بزم وصل گذشتن ز کام دل سهل است
که ما به مصحف گل توبه از شراب کنیم
تو از سلیم و سلیم از تو، دیگری خود نیست
پیاله گیر، ز هم تا به کی حجاب کنیم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم
گل زمینی ازین باغ انتخاب کنیم
هوش مصنوعی: بیایید با هم دور هم بنشینیم و از خوشی و شوق لذت ببریم. بیایید یکی از زیباترین گلهای این باغ را انتخاب کنیم و لحظاتی شاد را تجربه کنیم.
هوای سیر چمن نیست بی دماغان را
به پای شاخ گلی همچو سبزه خواب کنیم
هوش مصنوعی: هوا برای کسانی که از حال خوشی برخوردار نیستند، به مانند چمنی سبز و خرم نخواهد بود، پس بهتر است با شور و شوق از زیبایی طبیعت بهره ببریم و در دل شاخ و برگ گلها آرامش پیدا کنیم.
سماع باده پرستان بهانه می خواهد
چو موج، رقص به آواز رود آب کنیم
هوش مصنوعی: سماع عاشقان شراب نیاز به بهانه دارد، مانند موجی که با آهنگ جریان آب حرکت میکند.
به وقت باده کشیدن ز شعله ی آواز
به باغ هر نفسی بلبلی کباب کنیم
هوش مصنوعی: در هنگام نوشیدن شراب، با صدای دلنشین آواز، هر بار که نفس میکشیم، مانند بلبلانی خواهیم بود که در باغ، شادی و سرور را به اوج میرسانند.
سفینه های گل و لاله در میان آریم
به باغ چون هوس صحبت کتاب کنیم
هوش مصنوعی: ما گل و لاله را به باغ میآوریم و در کنار آنها دور هم جمع میشویم تا درباره کتاب و مطالعه صحبت کنیم.
نهفته آتشی از عشق در جگر داریم
ازان چو لاله و گل، آب در شراب کنیم
هوش مصنوعی: ما در دل خود آتشی از عشق پنهان داریم، که مانند لاله و گل، آن را با شراب آمیخته میکنیم.
نثار او نتوان کرد جان که خود داده ست
ز ابلهی ست که در کار گل گلاب کنیم
هوش مصنوعی: نمیتوان جان را فدای او کرد، چرا که خود او جانش را داده است، و اگر کسی بخواهد از سر نادانی در کار عشق و مهر و محبت بیفتد، این کار نابخردانه است.
به بزم وصل گذشتن ز کام دل سهل است
که ما به مصحف گل توبه از شراب کنیم
هوش مصنوعی: به جشن وصال رفتن، با دل خوش آسان است، اما ما باید با دل پاک و توبهای از شراب، به این مهمانی وارد شویم.
تو از سلیم و سلیم از تو، دیگری خود نیست
پیاله گیر، ز هم تا به کی حجاب کنیم
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به ارتباط و پیوستگی بین دو نفر اشاره دارد. شاعر میگوید که یکی از آنها در حقیقت از دیگری نشأت میگیرد و به نوعی وابسته به هم هستند. در نهایت، سخن از این است که چرا باید همیشه بین آنها فاصله و حجاب ایجاد کرد، در حالی که میتوانند به راحتی با هم ارتباط برقرار کنند.