گنجور

شمارهٔ ۸۲۴

عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زنم
گر کنند از ناله منعم، بر در شیون زنم
در ره این دوستان، صد خار در پایم شکست
نیست در دستم گلی تا بر سر دشمن زنم
داغ دست خود نمایم، داغ سازم لاله را
آستینی بشکنم، بر آتشی دامن زنم
تا بداند باغبان کز باغ او چون رفته ام
پنجه ی خونین خود را بر در گلشن زنم
جوهر روح از شراب کهنه ماند با صفا
تا نگیرد زنگ، این آیینه را روغن زنم
تیره بختان را رسد از روی دل تسکین سلیم
آب چون آیینه بر خاکستر گلخن زنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زنم
گر کنند از ناله منعم، بر در شیون زنم
هوش مصنوعی: من عاشق هستم و از شدت ناله‌هایم نمی‌توانم لحظه‌ای آرامش بیابم. اگر از ناله‌ام جلوگیری کنند، باز هم با گریه و فریاد به در می‌زنم.
در ره این دوستان، صد خار در پایم شکست
نیست در دستم گلی تا بر سر دشمن زنم
هوش مصنوعی: در مسیر دوستی، با درد و رنج زیادی روبرو هستم و هر چند که زخم‌های زیادی خورده‌ام، اما در دستانم گلی نیست که بتوانم به سمت دشمنانم پرتاب کنم.
داغ دست خود نمایم، داغ سازم لاله را
آستینی بشکنم، بر آتشی دامن زنم
هوش مصنوعی: من نشان درد و زخم خود را به همه نشان می‌دهم و با همین زخم‌ها، گل سرخی را به آستینم زینت می‌زنم. همچنین با آتش احساساتم، دامن را به آتشی داغ می‌زنم.
تا بداند باغبان کز باغ او چون رفته ام
پنجه ی خونین خود را بر در گلشن زنم
هوش مصنوعی: باغبان باید بفهمد که من چگونه از باغش رفته‌ام و در این حال، نشانه‌هایی از درد و زخم‌های خود را بر درب گلشن باقی می‌گذارم.
جوهر روح از شراب کهنه ماند با صفا
تا نگیرد زنگ، این آیینه را روغن زنم
هوش مصنوعی: جوهر روح مانند شراب کهنه است که با گذشت زمان خالص و درخشان باقی می‌ماند. برای اینکه این آیینه همیشه صاف و پاک بماند، آن را با روغن می‌زنم تا زنگ نزند.
تیره بختان را رسد از روی دل تسکین سلیم
آب چون آیینه بر خاکستر گلخن زنم
هوش مصنوعی: افراد بدشانس می‌توانند با نگاهی مهربان و دل‌سوز، آرامش بخشی را تجربه کنند، همچنان که آب زلال مانند آینه، بر خاکستر آتشگاه می‌افتد.