شمارهٔ ۸۰۶
ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم
چون سرمه، سر راه به فریاد گرفتیم
ما جوهر خود از نظر خلق نهفتن
تعلیم ز آیینه ی فولاد گرفتیم
ز آشفتگی طره ی مقصود خبر داد
هر فال که از شانه ی شمشاد گرفتیم
خواهیم به سرچشمه ی مقصود رسیدن
از خضر سراغی که نمی داد، گرفتیم
بیهوش تریم از همه کس، زان که درین بزم
پیمانه ی خود هرکه به ما داد، گرفتیم
گر نامه و قاصد نفرستیم عجب نیست
این را ز فراموشی او یاد گرفتیم
نه دام، سلیم و نه قفس بود به عالم
آن روز که ما دامن صیاد گرفتیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم
چون سرمه، سر راه به فریاد گرفتیم
هوش مصنوعی: ما برای دل غمگین خود ناله و فریاد سر دادیم، همانطور که سرمه را به چشم میزنند، ما نیز برای فریاد در مسیر خود ایستادیم.
ما جوهر خود از نظر خلق نهفتن
تعلیم ز آیینه ی فولاد گرفتیم
هوش مصنوعی: ما طبیعت واقعی خود را از دید مردم پنهان کردهایم و آموزش را از آینهی فولاد یاد گرفتهایم.
ز آشفتگی طره ی مقصود خبر داد
هر فال که از شانه ی شمشاد گرفتیم
هوش مصنوعی: از بینظمی و افتادگی موهای محبوبم فهمیدیم که هر نشانهای از عشق که از شانهی شمشاد برداشتیم، خبر از سرنوشت دارد.
خواهیم به سرچشمه ی مقصود رسیدن
از خضر سراغی که نمی داد، گرفتیم
هوش مصنوعی: ما در پی رسیدن به هدف نهایی هستیم و برای این کار از خضر، که نشانهای از حکمت و دانش است، کمک خواستهایم، حتی اگر او به ما پاسخ ندهد.
بیهوش تریم از همه کس، زان که درین بزم
پیمانه ی خود هرکه به ما داد، گرفتیم
هوش مصنوعی: ما از همه بیشتر بیخبر و غافل هستیم، چون در این میهمانی، هر چه که به ما داده شده، بیتردید پذیرفتهایم.
گر نامه و قاصد نفرستیم عجب نیست
این را ز فراموشی او یاد گرفتیم
هوش مصنوعی: اگر نامه و پیامی نرسد، جای تعجبی نیست، چون این را از فراموشی او آموختهایم.
نه دام، سلیم و نه قفس بود به عالم
آن روز که ما دامن صیاد گرفتیم
هوش مصنوعی: در آن زمان که ما به دام صیاد گرفتار شدیم، نه دام و تلهای وجود داشت و نه قفسی برای زندانی کردن.