شمارهٔ ۸
تا چند دیر و کعبه، مخوان این فسانه را
همچون کمان حلقه، یکی کن دو خانه را
معشوق، پاسبانی ما عاشقان کند
بلبل ز غنچه قفل زند آشیانه را
در سینه هرچه بود، سپردم به دست عشق
آری همین علاج بود دزد خانه را
سرسبزی از جهان چه تمنا کنی که هست
دندان مور ریشه درین خاک دانه را
دست تهی دلالت دیوانگی کند
بهتر ز ما ندیده کسی فال شانه را
ما را چه جای شکوه، که شب پاسبان سلیم
زنجیر می کند در زنجیرخانه را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا چند دیر و کعبه، مخوان این فسانه را
همچون کمان حلقه، یکی کن دو خانه را
هوش مصنوعی: تا کی باید این داستان را که در مورد دیر و کعبه است ادامه داد؟ مانند کمان که به شکل حلقهای درمیآید، بهتر است این دو مکان را به هم پیوند دهیم و یکی کنیم.
معشوق، پاسبانی ما عاشقان کند
بلبل ز غنچه قفل زند آشیانه را
هوش مصنوعی: معشوق با دقت و مراقبت از ما عاشقان نگهداری میکند، در حالی که بلبل به خاطر غنچه، آشیانهاش را قفل کرده است.
در سینه هرچه بود، سپردم به دست عشق
آری همین علاج بود دزد خانه را
هوش مصنوعی: تمام احساسات و رازهای درونم را به عشق سپردم و واقعاً این کار تنها راه درست بود تا از دزدی که به خانهام آمده، در امان باشم.
سرسبزی از جهان چه تمنا کنی که هست
دندان مور ریشه درین خاک دانه را
هوش مصنوعی: از دنیا چه چیزی میخواهی وقتی که قدرت و توانایی کوچکی مانند دندان یک مور نیز در این زمین موجود است که میتواند دانهای را در خود بپروراند؟
دست تهی دلالت دیوانگی کند
بهتر ز ما ندیده کسی فال شانه را
هوش مصنوعی: کسی تا به حال ندیده است که بدون ثروت و امکانات، بتواند به خوبی نشانههای دیوانگی را درک کند.
ما را چه جای شکوه، که شب پاسبان سلیم
زنجیر می کند در زنجیرخانه را
هوش مصنوعی: ما چطور میتوانیم شکایت کنیم وقتی که شب نگهبان، شخص خوب را در زندان زنجیر کرده و درب آن را میبندد؟