گنجور

شمارهٔ ۷۹۹

ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا افتم
گهی بر دست و پای گلرخان همچون حنا افتم
دگر راهی نهاده شوق در پیشم که از شادی
به پای خویشتن در هر قدم چون نقش پا افتم
درین ضعفم مددکاری به راه شوق می‌باید
به خضرم دسترس چون نیست، در پای عصا افتم
مرا کاری به جز افتادگی چون نیست در عالم
گر از خاک در میخانه برخیزم، کجا افتم
چه نقصانی مرا بر پایهٔ قدر و شرف دارد
اگر بر خاک ره چون سایهٔ بال هما افتم
مرا طالع به سوی مقصدی هرگز نشد رهبر
به خاک ناامیدی چند چون تیر خطا افتم؟
ز قسمت زان نمی‌نالم، که همچون دانه می‌دانم
ز چنگ مور اگر گردم رها، در آسیا افتم
نیم غمگین اگر بخت سیه آواره‌ام دارد
چو خال روی خوبان خوش‌نمایم، هرکجا افتم
به درویشی سلیم از بس که خو کردم، پس از مردن
چو آتش زنده می‌گردم، اگر بر بوریا افتم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا افتم
گهی بر دست و پای گلرخان همچون حنا افتم
هوش مصنوعی: به خاطر عشقت گاه به دنباله‌ی گل می‌افتم، مانند نسیمی که به آرامی حرکت می‌کند، و گاه بر روی دست و پای دختران زیبا می‌افتم، مانند حنا که بر روی پوست می‌نشیند.
دگر راهی نهاده شوق در پیشم که از شادی
به پای خویشتن در هر قدم چون نقش پا افتم
هوش مصنوعی: شوقی تازه مرا به راهی جدید می‌کشاند، به‌طوری که از خوشحالی در هر قدمی که برمی‌دارم، مثل رد پایم به زمین می‌افتم.
درین ضعفم مددکاری به راه شوق می‌باید
به خضرم دسترس چون نیست، در پای عصا افتم
هوش مصنوعی: در این حالتی که من ضعیف و ناتوان شده‌ام، نیاز دارم که عشق و شوق به من کمک کند. اما چون دسترسی به آن حالت شاداب و سرزنده ندارم، به عصای خود تکیه می‌کنم و بر زمین می‌افتم.
مرا کاری به جز افتادگی چون نیست در عالم
گر از خاک در میخانه برخیزم، کجا افتم
هوش مصنوعی: من در این دنیا جز درافتادن، کار دیگری ندارم. اگر از خاک برخیزم و به جایی بروم، نمی‌دانم کجا باید بیفتم.
چه نقصانی مرا بر پایهٔ قدر و شرف دارد
اگر بر خاک ره چون سایهٔ بال هما افتم
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد مانند سایه‌ای در کنار راه و در خاک بیفتم، چه کمبودی در مقام و ارزش من وجود خواهد داشت؟
مرا طالع به سوی مقصدی هرگز نشد رهبر
به خاک ناامیدی چند چون تیر خطا افتم؟
هوش مصنوعی: من هرگز نتوانستم به هدفی که می‌خواستم برسم و به زمین ناامیدی افتادم، چرا که مثل تیرِ خطا به هدفم نرسیدم.
ز قسمت زان نمی‌نالم، که همچون دانه می‌دانم
ز چنگ مور اگر گردم رها، در آسیا افتم
هوش مصنوعی: از تقدیر خود ناراحت نیستم، زیرا می‌دانم که مانند دانه‌ای هستم که اگر از چنگ مورچه آزاد شوم، در آسیا (آسیاب) می‌افتam.
نیم غمگین اگر بخت سیه آواره‌ام دارد
چو خال روی خوبان خوش‌نمایم، هرکجا افتم
هوش مصنوعی: هرچند که بخت بدی دارم و زندگی‌ام پر از غم است، اما باز هم مانند خدایی زیبا، در هر جایی که قرار بگیرم، جلوه‌گر و دل‌نشین خواهم بود.
به درویشی سلیم از بس که خو کردم، پس از مردن
چو آتش زنده می‌گردم، اگر بر بوریا افتم
هوش مصنوعی: من از بس به زندگی ساده و بی‌غل و غش درویشی خو گرفته‌ام، پس از مرگ هم مانند آتش زنده خواهم شد، حتی اگر در یک بوریا بیفتم.