شمارهٔ ۷۵
ز حریم کعبه کمتر نبود کنشت ما را
که ز شوق او نمانده، سر خوب و زشت ما را
ز کجا شنیده یارب که غبار کوی یاریم
کند آن کسی که نسبت به گل بهشت ما را
به اسیری ام برد خط چو شوم ز زلف آزاد
خط بندگی برآمد، خط سرنوشت ما را
به بهار باغبانم مسپار گو به دهقان
نتوان چو مرغ راندن ز چمن به کشت ما را
نه سر نوای بلبل، نه دماغ نکهت گل
دل خوش جهان نبیند که چنین سرشت ما را!
مطلب سلیم از ما، خبری ز دین و دنیا
که به حال خود زمانی غم او نهشت ما را
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز حریم کعبه کمتر نبود کنشت ما را
که ز شوق او نمانده، سر خوب و زشت ما را
هوش مصنوعی: حرمت کنش ما به اندازه حریم کعبه است، زیرا از عشق او دیگر چیزی از زیبایی و زشتی ما باقی نمانده است.
ز کجا شنیده یارب که غبار کوی یاریم
کند آن کسی که نسبت به گل بهشت ما را
هوش مصنوعی: چه کسی به تو گفته، ای پروردگار، که غبار کوی یار سبب آزار ما میشود، در حالی که آن شخص نسبت به گل بهشت ما بیتوجه است؟
به اسیری ام برد خط چو شوم ز زلف آزاد
خط بندگی برآمد، خط سرنوشت ما را
هوش مصنوعی: خطی که به عنوان زنجیر اسارت به من میچسبد، نشاندهنده سرنوشت من است. وقتی که از زلف عشق رها شوم، این خط زنجیر به نماد بندگی تبدیل میشود و سرنوشت خود را رقم میزنم.
به بهار باغبانم مسپار گو به دهقان
نتوان چو مرغ راندن ز چمن به کشت ما را
هوش مصنوعی: بهار را به باغبان نسپار، زیرا دهقان نمیتواند مانند پرنده از چمن پرواز کند و به کشت ما لطمه بزند.
نه سر نوای بلبل، نه دماغ نکهت گل
دل خوش جهان نبیند که چنین سرشت ما را!
هوش مصنوعی: نه صدای دلانگیز بلبل شادیبخش است و نه عطر گلها دلنشین، دنیای ما به گونهای است که چنین حال و هوایی ندارد!
مطلب سلیم از ما، خبری ز دین و دنیا
که به حال خود زمانی غم او نهشت ما را
هوش مصنوعی: مطلب درست و صریح که از ما میخواهید، این است که ما از دین و دنیا خبر نداریم و در حال حاضر، غم و اندوهی که در دل داریم بر ما چیره شده است.