شمارهٔ ۶۹۰
راه شوقی نسپردم افسوس
خجل از پای خودم چون طاووس
همت عشق نخواهد افسر
چه کند مرغ چمن تاج خروس
چند باشیم ز تنگی جهان
زنده در گور چو شمع فانوس
نیست گلزار به سامان دلم
بس که چیدم ز لبش غنچه ی بوس
گر کنم در شب وصلش افغان
ناله ام کفر بود چون ناقوس
به فلک رفت سلیم از دل ما
مسند عشق چو تخت کاوس
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
راه شوقی نسپردم افسوس
خجل از پای خودم چون طاووس
هوش مصنوعی: در پی شوق و آرزوهایم قدم نگذاشتم و افسوس میخورم که از خودم خجالت زدهام، مانند طاووسی که به خود میبالد.
همت عشق نخواهد افسر
چه کند مرغ چمن تاج خروس
هوش مصنوعی: عشق کار خود را میکند و نیازی به زینت و تزیین ندارد، مثل اینکه پرندهای در چمن، نیازی به تاج و زیور ندارد.
چند باشیم ز تنگی جهان
زنده در گور چو شمع فانوس
هوش مصنوعی: چه مدت میخواهیم در این دنیای پر از تنگنا و مشکلات زندگی کنیم، در حالی که مثل شمعی درون گوری خاموشی به سر میبریم؟
نیست گلزار به سامان دلم
بس که چیدم ز لبش غنچه ی بوس
هوش مصنوعی: در دل من به اندازهای غم و ناخوشی است که دیگر جایی برای زیباییهای باغ نیست، چون بارها از لب او بوسهای گرفتهام و غنچهای چیدهام.
گر کنم در شب وصلش افغان
ناله ام کفر بود چون ناقوس
هوش مصنوعی: اگر در شب وصال او فریاد زنم، ناله و فریادم گناهی بزرگ است، مانند صدای ناقوس.
به فلک رفت سلیم از دل ما
مسند عشق چو تخت کاوس
هوش مصنوعی: دل ما از عشق پر شده و به آسمان و ارتفاعات بلند رفته است، مانند تخت کاووس که به عظمت و شکوه مشهور است.

سلیم تهرانی