گنجور

شمارهٔ ۶۸۹

از دلِ آشفتگان شرح پریشانی بپرس
گر سراغ سیل می‌گیری، ز ویرانی بپرس
گرچه او احوال من هرگز نپرسید از صبا
از من آن بی‌مهر را چندان که بتوانی بپرس
شانه می‌آید به کار زلف در آشفتگی
آشنایان را در ایام پرشانی بپرس
می روم از کویت، اما خون خود را می‌خورم
گر ز من باور نداری، از پشیمانی بپرس
در جهان هر لحظه افزون می شود طول امل
معنی این نکته را از موی زندانی بپرس
خانه‌زادِ دودمانِ زلفِ خوبانم، سلیم
با محبت نسبت من گر نمی‌دانی بپرس

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از دلِ آشفتگان شرح پریشانی بپرس
گر سراغ سیل می‌گیری، ز ویرانی بپرس
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از مشکلات و پریشانی‌ها باخبر شوی، بهتر است از کسانی که دل‌شان آشفتگی دارد بپرسی. اگر به دنبال علت ویرانی‌ها هستی، از کسانی که از سیل و آسیب‌هایش تجربه دارند سوال کن.
گرچه او احوال من هرگز نپرسید از صبا
از من آن بی‌مهر را چندان که بتوانی بپرس
هوش مصنوعی: با وجود اینکه او هیچ‌گاه حال مرا نپرسید، اما از تو می‌خواهم که از من به اندازه‌ای که می‌توانی درباره‌ی این بی‌مهری بپرسی.
شانه می‌آید به کار زلف در آشفتگی
آشنایان را در ایام پرشانی بپرس
هوش مصنوعی: شانه در دست است تا به کار زلف‌های آشفته بپردازد؛ در این حال، از آشنایان در روزهای پر از نگرانی حالشان را جویا شو.
می روم از کویت، اما خون خود را می‌خورم
گر ز من باور نداری، از پشیمانی بپرس
هوش مصنوعی: من از اینجا می‌روم، اما با خودم دردی را به همراه می‌برم که ناشی از عشق به توست. اگر به من اعتماد نداری، به احساسات و پشیمانی‌ام نگاه کن.
در جهان هر لحظه افزون می شود طول امل
معنی این نکته را از موی زندانی بپرس
هوش مصنوعی: در دنیا هر لحظه آرزوها و امیدها بیشتر می‌شود. برای درک این موضوع، می‌توان از وضعیت مویی که در زندگی سخت و محدود است، مثال زد.
خانه‌زادِ دودمانِ زلفِ خوبانم، سلیم
با محبت نسبت من گر نمی‌دانی بپرس
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و دل‌نوازی زلف محبوبان اشاره می‌کند و می‌گوید که عشق و محبت او به آن‌ها در دلش جای دارد. اگر درباره ارتباط و احساس او اطلاعاتی نداری، می‌توانی از او بپرسی تا بیشتر بداند.