شمارهٔ ۶۷۲
دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار
می نشیند در دل تنگم به روی هم غبار
نیست بر خاطر مرا گرد ملال از هیچ کس
همچو اخگر خود به خود گیرد دلم هر دم غبار
گرد کلفت بس که می ریزد ز دامان فلک
در چمن آیینه ی گل گیرد از شبنم غبار
من نمی دانم که از آه دل محزون کیست
این قدر دانم که پیچیده ست در عالم غبار
گریه گرد کلفت از دل کی برد ما را سلیم
در دیار ما نمیگردد ز باران کم غبار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار
می نشیند در دل تنگم به روی هم غبار
هوش مصنوعی: دلم از درد و داغی که دارم پر است و این غم و اندوه مانند غباری در وجود من نشسته است. در دل تنگ و گرفتهام، این غبار بهنوعی خود را نشان میدهد و همه جا را پوشانده است.
نیست بر خاطر مرا گرد ملال از هیچ کس
همچو اخگر خود به خود گیرد دلم هر دم غبار
هوش مصنوعی: ذهن من از هیچ کس غم و اندوهی ندارد، اما دل من مانند ذغالی که دائما شعلهور میشود، هر لحظه گرد و غبار بینهایت را به خود جلب میکند.
گرد کلفت بس که می ریزد ز دامان فلک
در چمن آیینه ی گل گیرد از شبنم غبار
هوش مصنوعی: بسیار گرد و غبار از دامان آسمان بر زمین میریزد تا جایی که چمن، زینت گل را از شبنم خود میگیرد و پاک میکند.
من نمی دانم که از آه دل محزون کیست
این قدر دانم که پیچیده ست در عالم غبار
هوش مصنوعی: نمیدانم این دل غمگین و پر از آه متعلق به کیست، اما میدانم که غبار بسیاری در اطرافش وجود دارد و همهچیز را پوشانده است.
گریه گرد کلفت از دل کی برد ما را سلیم
در دیار ما نمیگردد ز باران کم غبار
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به احساسات و دلتنگی اشاره دارد. منظو از "گریه گرد کلفت" ممکن است به نگرانیها و مشکلاتی اشاره کند که باعث ناراحتی شدهاند. علاوه بر این، به نظر میرسد که فردی به نام سلیم در جستجوی آرامش و دل خوشی است، اما در دیار خود، نمیتواند به راحتی از شر فشارهای زندگی و غبارهای ناشی از باران (که ممکن است نمادی از چالشها و مشکلات باشد) فرار کند. به طور کلی، این بیان حاکی از سختیها و تلاش برای یافتن آرامش در میانهی نگرانیهاست.

سلیم تهرانی