گنجور

شمارهٔ ۶۶۸

ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار
همچو سایه فرش راهت سبزپوشان بهار
غارتی از حسن او آمد گلستان را که نیست
برگ سبزی در بساط گلفروشان بهار
ناله ای از آشیان بلبل ما برنخاست
همچو مرغ بیضه از شرم خموشان بهار
عیب گلشن بر کسی ظاهر نمی گردد که هست
گرد کوی او یکی از پرده پوشان بهار
شور در عالم سلیم افکنده موج گریه ام
نیست همچون اشک من سیل خروشان بهار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار
همچو سایه فرش راهت سبزپوشان بهار
هوش مصنوعی: ای نوشته تو همچون گنجی برای فروشندگان خوشبو است و بهار در کنار تو مانند سایه‌ای با لباس سبز، بر راهت گسترده شده است.
غارتی از حسن او آمد گلستان را که نیست
برگ سبزی در بساط گلفروشان بهار
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت او چنان تاثیری داشته که بازار بهار را از رونق انداخته و گلفروشان دیگر حتی برگی سبز برای عرضه ندارند.
ناله ای از آشیان بلبل ما برنخاست
همچو مرغ بیضه از شرم خموشان بهار
هوش مصنوعی: در خانه بلبل، ناله‌ای به گوش نمی‌رسد، مانند پرنده‌ای که از شرم و خاموشی بهار، صدایش را درنمی‌آورد.
عیب گلشن بر کسی ظاهر نمی گردد که هست
گرد کوی او یکی از پرده پوشان بهار
هوش مصنوعی: اگر کسی در اطراف گلشن و زیبایی‌هایش نباشد، عیب و نقص‌های آن به چشم نمی‌آید. فقط کسانی که در کنار زیبایی‌های بهار قرار دارند و به لطف و صفای آن آگاه هستند، می‌توانند از آن لذت ببرند و احساس کنند.
شور در عالم سلیم افکنده موج گریه ام
نیست همچون اشک من سیل خروشان بهار
هوش مصنوعی: در دنیای پاک و باصفا، احساسات عمیق من شوری به وجود آورده است. گریه من تنها نشانی از این شور نیست، بلکه مانند سیلابی پرخروش در بهار است.