گنجور

شمارهٔ ۶۶۶

آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر
جیب هواست نافه ی مشک از بخور ابر
از بس که آب و تاب ز فیض هوا گرفت
گوهر توان شمرد به درج بلور ابر
بی صرفه هرکه حرف زند، خصم دولت است
از سایه ی همای مگو در حضور ابر
چون پشت لاله گرم نباشد، که می شود
نارنج آفتاب نهان در سمور ابر
دامان من چو هست، به دریا چرا رود
نزدیک کرده چشم ترم راه دور ابر
گو خصم با سلیم مکن دعوی سخن
شبنم ز خود چه لاف زند در حضور ابر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر
جیب هواست نافه ی مشک از بخور ابر
هوش مصنوعی: بهار فرا رسید و باغ با شوق و شادی شکوفا شد. ابرها که مانند جیب‌های بزرگی هستند، عطر و بوی خوش بخور را در فضا پخش می‌کنند.
از بس که آب و تاب ز فیض هوا گرفت
گوهر توان شمرد به درج بلور ابر
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیر و زیبایی هوا، توان و ارزش گوهر را مانند دانه‌های درخشان ابر حساب کرد.
بی صرفه هرکه حرف زند، خصم دولت است
از سایه ی همای مگو در حضور ابر
هوش مصنوعی: هرکسی که بیهوده صحبت کند، در واقع دشمن موفقیت و پیشرفت است. بهتر است در غیاب مشکلات و در زمان مناسبی صحبت کرد و از نیروی مثبت و حمایت‌ها بهره برد.
چون پشت لاله گرم نباشد، که می شود
نارنج آفتاب نهان در سمور ابر
هوش مصنوعی: زمانی که پشت لاله (گل) گرم و روشن نباشد، همانند نارنجی است که در زیر ابرها پنهان شده و نور خورشید به آن نمی‌رسد.
دامان من چو هست، به دریا چرا رود
نزدیک کرده چشم ترم راه دور ابر
هوش مصنوعی: دامن من که در کنار دریا است، چرا باید به دریا نزدیک شود؟ چشمان بارانیم، راه دور ابر را دنبال می‌کنند.
گو خصم با سلیم مکن دعوی سخن
شبنم ز خود چه لاف زند در حضور ابر
هوش مصنوعی: ای کسی که با انسان پاک دل خود مشاجره می‌کنی، از حرف‌های بی‌پایه چه سودی می‌بری؟ چگونه می‌توانی در مقابل ابر، که نماد قدرت و بزرگی است، از شبنم که چیز ناچیزی است، خود را بزرگ‌تر نشان دهی؟