گنجور

شمارهٔ ۶۶۴

زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسار
چون گل پژمرده ام از روی شبنم شرمسار
بهره ای جز اشک و آه از من نصیب کس نشد
حاصلم دارد مرا چون نخل ماتم شرمسار
خلق را کوتاهی از خویش است و ما را از فلک
عالمی شرمنده اند از ما و ما هم شرمسار
کاسه ی سر را قدح کن، می ز جام خود بنوش
تا به کی باشد کی از ساغر جم شرمسار
تا سلیم از بی وفایی های او دم می زنم
می‌کند آن تیغ خونریزم به یک دم شرمسار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسار
چون گل پژمرده ام از روی شبنم شرمسار
هوش مصنوعی: من زخمی عمیق دارم و به خاطر محبت مرهمی که بر روی آن گذاشته شده، احساس شرمساری می‌کنم. مانند گلی پژمرده‌ام که به خاطر شبنمی که بر رویش نشسته، شرمنده و ناراحت هستم.
بهره ای جز اشک و آه از من نصیب کس نشد
حاصلم دارد مرا چون نخل ماتم شرمسار
هوش مصنوعی: هیچ چیزی جز اشک و آه از من نصیب کسی نمی‌شود. حاصل زندگی‌ام مثل نخل غمگینی است که فقط شرم و اندوه به همراه دارد.
خلق را کوتاهی از خویش است و ما را از فلک
عالمی شرمنده اند از ما و ما هم شرمسار
هوش مصنوعی: انسان‌ها خود را دچار کمبود و نقص می‌دانند و ما از آسمان‌ها نسبت به آن‌ها شرمنده شده‌ایم و خود نیز از این وضعیت خجالت می‌کشیم.
کاسه ی سر را قدح کن، می ز جام خود بنوش
تا به کی باشد کی از ساغر جم شرمسار
هوش مصنوعی: ظروفی که برای نوشیدنی استفاده می‌شوند را به گونه‌ای آماده کن و از جام خود شراب بنوش. تا چه زمانی باید شرمنده و خجالت‌زده از جام جمشید باشی؟
تا سلیم از بی وفایی های او دم می زنم
می‌کند آن تیغ خونریزم به یک دم شرمسار
هوش مصنوعی: وقتی درباره بی وفایی‌های او صحبت می‌کنم، آن تیغ تیز و خطرناک به یکباره مرا شرمنده می‌کند.