گنجور

شمارهٔ ۶۶۱

آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ
آن می که آب خضر نباشد چنان لذیذ
آن می که نکته سنج، خیال رطب کند
از وصف او به کام شد از بس زبان لذیذ
آن می که در مذاق بود هوشمند را
چون پند پیر تلخ و چو عیش جوان لذیذ
در بزم او نظاره ی ساقی چو نیشکر
انگشت حیرت است مرا در دهان لذیذ
تا حشر، شکر نعمت من می کند همای
از بس که شد مرا ز غمت استخوان لذیذ
خلق از برای یکدگر آزار می کشند
یک میوه نیست در دهن باغبان لذیذ
از می مرا چه ذوق، که در کام من سلیم
نبود ز دوری لب او شهد جان لذیذ

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ
آن می که آب خضر نباشد چنان لذیذ
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و شراب خوشمزه‌ای مانند گل ارغوان آماده شده است. این شراب، که طعمش به هیچ‌وجه به آب خضر نمی‌رسد، به همین دلیل بسیار لذیذ و دلپذیر است.
آن می که نکته سنج، خیال رطب کند
از وصف او به کام شد از بس زبان لذیذ
هوش مصنوعی: آن کسی که با دقت و هوشیاری، به توصیف میوه ی رطب می‌پردازد، از زبان شیرین و دلپذیر او به دل خوش شده و کامروا می‌شود.
آن می که در مذاق بود هوشمند را
چون پند پیر تلخ و چو عیش جوان لذیذ
هوش مصنوعی: می که در ذائقه‌ٔ هوشمند شیرین و لذیذ است، مانند پندی است که برای پیران تلخ و برای جوانان مفرح و خوشایند به نظر می‌رسد.
در بزم او نظاره ی ساقی چو نیشکر
انگشت حیرت است مرا در دهان لذیذ
هوش مصنوعی: در مهمانی او، وقتی که به خدمات ساقی نگاه می‌کنم، حس شگفتی و لذت در من ایجاد می‌شود، مانند طعمی شیرین که در دهانم حس می‌کنم.
تا حشر، شکر نعمت من می کند همای
از بس که شد مرا ز غمت استخوان لذیذ
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، شکر نعمت من را پرنده‌ای می‌کند، به قدری که از غم تو، استخوان خوشمزه ای برای من شده است.
خلق از برای یکدگر آزار می کشند
یک میوه نیست در دهن باغبان لذیذ
هوش مصنوعی: انسان‌ها برای یکدیگر سختی‌ها و مشکلاتی را تحمل می‌کنند، اما باغبانی که میوه‌های متفاوتی در باغش دارد، از هیچ‌یک لذت نمی‌برد.
از می مرا چه ذوق، که در کام من سلیم
نبود ز دوری لب او شهد جان لذیذ
هوش مصنوعی: از شراب چه طعمی می‌برم، وقتی که در کامم هیچ چیز گوارا نیست. به خاطر دوری از لب‌های او، شهد زندگی برایم تلخ است.