شمارهٔ ۶۵۰
بیسبب مردم به قید نام و ننگ افتادهاند
همچو خیل مور در این راه تنگ افتادهاند
در تلاش سوختن، چون کاغذ آتش زده
داغهای سینهام با هم به جنگ افتادهاند
از زبانها خود چه گویم، گوشهای دوستان
با سخن همچون گل رعنا دورنگ افتادهاند
ما به بند خود گرفتاریم، حال ما مپرس
نیکبخت آنان که در قید فرنگ افتادهاند
ره کسی بر عذر او نگرفته، مشتاقان سلیم
بیسبب دنبال آن آهوی لنگ افتادهاند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیسبب مردم به قید نام و ننگ افتادهاند
همچو خیل مور در این راه تنگ افتادهاند
هوش مصنوعی: افراد بدون دلیل در قید نام و ننگ گرفتار شدهاند، مانند جمعیتی از مورچهها که در این مسیر تنگ و محدود آمدهاند.
در تلاش سوختن، چون کاغذ آتش زده
داغهای سینهام با هم به جنگ افتادهاند
هوش مصنوعی: در حال کوشش برای فرسودن و نابودی، مانند کاغذی که آتش گرفتهام، احساسات درونم با هم در حال نبرد هستند.
از زبانها خود چه گویم، گوشهای دوستان
با سخن همچون گل رعنا دورنگ افتادهاند
هوش مصنوعی: نمیدانم چگونه با زبانم بگویم، زیرا گوشهای دوستانم با شنیدن سخن، همچون گلهای زیبا رنگ و تنوع خود را از دست دادهاند.
ما به بند خود گرفتاریم، حال ما مپرس
نیکبخت آنان که در قید فرنگ افتادهاند
هوش مصنوعی: ما در زندان خود اسیر هستیم و نیازی به پرسش از حال ما نیست. خوشحال آنهایی هستند که در چنگال فرهنگ غربی افتادهاند.
ره کسی بر عذر او نگرفته، مشتاقان سلیم
بیسبب دنبال آن آهوی لنگ افتادهاند
هوش مصنوعی: هیچکس به دلیل عذر کسی به راه او نرفته، اما شیدایان بیدلیل در پی آن آهو با پای لنگ هستند.