گنجور

شمارهٔ ۶۴۹

در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند
جلوه چون آب روان در سایهٔ سنبل کند
هرکه را افتد هوای آن لب میگون به سر
غنچه‌ای از گوشهٔ دستار هردم گل کند
از فغان و ناله گلشن را به تنگ آورده است
باغبان امشب نمی داند چه با بلبل کند
در محبت هست تأثیری که چون نقش پری
صورت لیلی ز جیب بید مجنون گل کند
دوست از دشمن اسیر عشق نشناسد سلیم
رهرو او موج دریا را خیال پل کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند
جلوه چون آب روان در سایهٔ سنبل کند
هوش مصنوعی: در بیابان، هر کسی که به یاد آن فرد با موهای مجعد و زیبا باشد، در حقیقت جلوه‌ای شبیه به آب روان را در سایه گل سنبل تجربه می‌کند.
هرکه را افتد هوای آن لب میگون به سر
غنچه‌ای از گوشهٔ دستار هردم گل کند
هوش مصنوعی: هر کسی که به یاد آن لب‌های زیبا بیفتد، هر لحظه مانند یک غنچه از گوشه‌ٔ چادر خود، گل‌های تازه‌ای می‌آفریند.
از فغان و ناله گلشن را به تنگ آورده است
باغبان امشب نمی داند چه با بلبل کند
هوش مصنوعی: باغبان امشب درگیر درد و ناله‌ای است که از گلشن برمی‌خیزد و او را به زحمت انداخته، به طوری که نمی‌داند باید با بلبل چه کند.
در محبت هست تأثیری که چون نقش پری
صورت لیلی ز جیب بید مجنون گل کند
هوش مصنوعی: در عشق تأثیری وجود دارد که مانند نقش زیبای یک پری، لیلی را از دل بید مجنون بیرون می‌آورد و او را به گل تبدیل می‌کند.
دوست از دشمن اسیر عشق نشناسد سلیم
رهرو او موج دریا را خیال پل کند
هوش مصنوعی: دوست و دشمن در دنیای عشقی برای او یکی هستند و او به خاطر عشق هر درد و مشکلی را تحمل می‌کند. مانند اینکه کسی در دل دریا باشد و به فکر پل زدن بر آن موج‌ها باشد.