گنجور

شمارهٔ ۶۳۶

شراب صحبت اهل جهان صداع آرد
جنون کجاست که سنگ از پی نزاع آرد
ازین خرابه دم رفتن است، عشق کجاست
که هوش را به سرم از پی وداع آرد
کدام ذوق و چه مستی، به جای خود بنشین
ترا که خرقه چو پروانه در سماع آرد
چراغ لاله به پیش رخ تو بی نور است
که دزد همره خود شمع کم شعاع آرد
ز کارهای موافق مخور فریب جهان
چو آن اصول که زن در دم جماع آرد
سلیم لخت دلی چند، سوی ایران برد
چو آن کسی که ز هندوستان متاع آرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شراب صحبت اهل جهان صداع آرد
جنون کجاست که سنگ از پی نزاع آرد
هوش مصنوعی: شراب گفتگو با اهل دنیا باعث دردسر و جنون می‌شود. کجا می‌توان سنگی پیدا کرد که به خاطر نزاع، به دنبال مشکلات برود؟
ازین خرابه دم رفتن است، عشق کجاست
که هوش را به سرم از پی وداع آرد
هوش مصنوعی: در این خرابه، زمانی برای رفتن رسیده است. عشق کجاست که عقل و هوش مرا با خود به وداع می‌برد؟
کدام ذوق و چه مستی، به جای خود بنشین
ترا که خرقه چو پروانه در سماع آرد
هوش مصنوعی: کدام لذت و چه شور و شوقی وجود دارد که تو را به نشستن وادار کند، در حالی که جامه‌ات مانند پروانه‌ای در حال رقصیدن است؟
چراغ لاله به پیش رخ تو بی نور است
که دزد همره خود شمع کم شعاع آرد
هوش مصنوعی: چراغ لاله در برابر چهره زیبای تو بی‌نور است، چرا که حتی دزد هم برای خودش شمعی با نور کمتر می‌آورد.
ز کارهای موافق مخور فریب جهان
چو آن اصول که زن در دم جماع آرد
هوش مصنوعی: از کارهای خوبی که در دنیا انجام می‌شود فریب نخور، مانند اصولی که زن در هنگام نزدیک شدن به همسرش به دنبال آن است.
سلیم لخت دلی چند، سوی ایران برد
چو آن کسی که ز هندوستان متاع آرد
هوش مصنوعی: سلیم با دل بی‌نقابش به سوی ایران رفت، مانند کسی که از هندوستان کالا و متاعی را به همراه دارد.