گنجور

شمارهٔ ۶۲۹

قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد
گلی به فرق خود از نعت مصطفی دارد
گلی در آب گرفته ست خامه کز رنگش
گمان بری که مگر پای در حنا دارد
در دهان بجز از حرف نعت او بستم
درین قفس همه صیاد ما هما دارد
سخن ز کوتهی خود به وصفش از نقطه
سر بریده ی خود را به زیر پا دارد
ز آسمان بطلب یارسول، کین سلیم
که دانه شکوه ای از دور آسیا دارد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد
گلی به فرق خود از نعت مصطفی دارد
هوش مصنوعی: قلم دیگر سخنانی را می‌زند که با آن آشناست و گلی که بر سر دارد، نشانی از ستایش پیامبر (مصطفی) را بر خود دارد.
گلی در آب گرفته ست خامه کز رنگش
گمان بری که مگر پای در حنا دارد
هوش مصنوعی: گلی در آب شناور است که رنگش باعث می‌شود گمان کنی شاید پایش را در حنا رنگ کرده‌اند.
در دهان بجز از حرف نعت او بستم
درین قفس همه صیاد ما هما دارد
هوش مصنوعی: من در این قفس از هرگونه گفت و گویی جز تعریف و تمجید او خودداری کرده‌ام، چرا که در این جا همه چیز به دست اوست و ما تحت تأثیر او هستیم.
سخن ز کوتهی خود به وصفش از نقطه
سر بریده ی خود را به زیر پا دارد
هوش مصنوعی: انسانی که به محدودیت‌های خودش آگاه است، در تلاش است تا این نقص را در بیاناتش بیان کند و از آن فراتر برود.
ز آسمان بطلب یارسول، کین سلیم
که دانه شکوه ای از دور آسیا دارد
هوش مصنوعی: از آسمان یاری بخواه ای پیامبر، زیرا که دانه‌ای از گندم در دوردست آسیا دارد که بهشتی و خوشبویی آن را از خود سلب کرده است.