گنجور

شمارهٔ ۶۲۱

هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود
هر عنکبوت، ناقه ی لیلی نمی شود
ایمن بود ز هر خللی جوهر سخن
مضمون تازه، کهنه چون دعوی نمی شود
جام شراب و سیر گلستان چه فایده
خاطر به هیچ بی تو تسلی نمی شود
عیسی اراده داشت که اصلاح آن کند
خندید زخم تیغ تو، یعنی نمی شود!
کار مرا حواله به مژگان او کنید
زخمم رفو به سوزن عیسی نمی شود
یارب چه حالت است که مجنون سلیم شد
بیگانه از جهان و ز لیلی نمی شود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود
هر عنکبوت، ناقه ی لیلی نمی شود
هوش مصنوعی: هر سنگ ریزه نمی‌تواند جلوه‌گر زیبایی خاصی باشد و هر عنکبوت هم نمی‌تواند بهانه‌ای برای عشق و زیبایی نظیر لیلی شود.
ایمن بود ز هر خللی جوهر سخن
مضمون تازه، کهنه چون دعوی نمی شود
هوش مصنوعی: جوهر سخن از هر نوع نقص و ایرادی در امان است، چرا که مضمون جدید دارد و مانند ادعای تکراری و قدیمی نمی‌شود.
جام شراب و سیر گلستان چه فایده
خاطر به هیچ بی تو تسلی نمی شود
هوش مصنوعی: شراب و زیبایی‌های گلستان چه ارزشی دارد؟ بدون تو هیچ چیز نمی‌تواند آرامش‌بخش دل باشد.
عیسی اراده داشت که اصلاح آن کند
خندید زخم تیغ تو، یعنی نمی شود!
هوش مصنوعی: عیسی خواست که اوضاع را بهتر کند، اما زخم تیغ تو باعث شد که او بخندد و بگوید این کار ممکن نیست!
کار مرا حواله به مژگان او کنید
زخمم رفو به سوزن عیسی نمی شود
هوش مصنوعی: من پارهای از درد و مشکلاتم را به نگاه و مژگان او بسپارید، زیرا زخم‌های من با معجزه نمی‌تواند خوب شود.
یارب چه حالت است که مجنون سلیم شد
بیگانه از جهان و ز لیلی نمی شود
هوش مصنوعی: ای پروردگار، چه حالتی است که مجنون به خاطر عشق لیلی از دنیا و زندگی خود جدا شده و با این حال، هنوز نتوانسته به او برسد؟