گنجور

شمارهٔ ۶

خدایا رهنما شو بر دل ما رهنمایی را
که بنماید به ما خوشتر ازین گلزار، جایی را
دگر از بیم هرگز چشم نگذارد به هم گندم
اگر در خواب بیند همچو گردون آسیایی را
جهان آمیزشی با ذات حق دارد ولی فانی ست
بقا تا کی بود پیچیده بر کوهی صدایی را؟
تو خود ای دل چه خواهی کرد کز فرمان چو سرپیچد
برون کردند از جنت چو آدم کدخدایی را
سلیم از رشک همچون نقش پا از پای می‌افتم
به خاک آستان او چو بینم نقش پایی را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدایا رهنما شو بر دل ما رهنمایی را
که بنماید به ما خوشتر ازین گلزار، جایی را
هوش مصنوعی: ای خدا، ما را راهنمایی کن که به ما محلی را نشان دهد که زیباتر و دلکش‌تر از این گلزار باشد.
دگر از بیم هرگز چشم نگذارد به هم گندم
اگر در خواب بیند همچو گردون آسیایی را
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر ترس نتواند چشمانش را به هم بگذارد، در خواب تنها چنان چیزی را خواهد دید که مانند گندم در آسیاب می‌چرخد و به هم می‌خورد.
جهان آمیزشی با ذات حق دارد ولی فانی ست
بقا تا کی بود پیچیده بر کوهی صدایی را؟
هوش مصنوعی: جهان در ارتباطی عمیق با وجود الهی است، اما این ارتباط موقتی و زودگذر است. تا چه زمانی می‌تواند این پیوستگی ادامه داشته باشد، در حالی که صدایی از آن در دل کوهی محصور شده است؟
تو خود ای دل چه خواهی کرد کز فرمان چو سرپیچد
برون کردند از جنت چو آدم کدخدایی را
هوش مصنوعی: ای دل، تو چه می‌خواهی انجام دهی وقتی که نسبت به دستورات سرپیچی می‌کنی؟ چون آدم را از بهشت بیرون کردند، او هم صاحب‌اختیار و کدخدای زمین شد.
سلیم از رشک همچون نقش پا از پای می‌افتم
به خاک آستان او چو بینم نقش پایی را
هوش مصنوعی: زمانی که به زیبایی و مقام او نگاه می‌کنم، به شدت از حسادت و عشق من به او می‌افتم. مانند نقش پای کسی که بر زمین گذاشته شده، من نیز به خاک پای او افتاده‌ام.