شمارهٔ ۵۹
منم آن مرغ که دل نوحه طراز است مرا
قفسی تنگ تر از چنگل باز است مرا
نوبهار است و چو گلبن ز جنون در جوشم
که دگر موسم گل کردن راز است مرا
نیست چون شاخ گلم مانع طاعت مستی
ناله ی مرغ سحر، بانگ نماز است مرا
منت یک گلم از باغ جهان بر سر نیست
دست کوتاه به از عمر دراز است مرا
گل گل از داغ می ناب همین نیست سلیم
بخیه ی خرقه ز ابریشم ساز است مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منم آن مرغ که دل نوحه طراز است مرا
قفسی تنگ تر از چنگل باز است مرا
هوش مصنوعی: من همان پرندهای هستم که دلش پر از ناله و غم است و برای من قفسی وجود دارد که از چنگالهایم تنگتر است.
نوبهار است و چو گلبن ز جنون در جوشم
که دگر موسم گل کردن راز است مرا
هوش مصنوعی: بهار آمده و مانند گلی در حال شوق و شادی هستم، زیرا این بار زمان مناسبی است برای بیان احساسات درونی و رازهای خود.
نیست چون شاخ گلم مانع طاعت مستی
ناله ی مرغ سحر، بانگ نماز است مرا
هوش مصنوعی: مانند شاخه گل، من مانع از اطاعت و مستی نیستم. ناله مرغ سحر، صدای نماز را برای من به ارمغان آورده است.
منت یک گلم از باغ جهان بر سر نیست
دست کوتاه به از عمر دراز است مرا
هوش مصنوعی: من برای دوستی و محبت خودم به دنیا و زیباییهایش نیاز به طولانی شدن عمر ندارم؛ زیرا داشتن یک گل از باغ حیات، از داشتن عمر طولانی اهمیت بیشتری دارد.
گل گل از داغ می ناب همین نیست سلیم
بخیه ی خرقه ز ابریشم ساز است مرا
هوش مصنوعی: گل که نمادی از زیبایی و عشق است، از درد و رنجی که در دل دارد سخن میگوید. سلیم به نوعی از تسکین و آرامش اشاره میکند که در کنار زخمهای زندگی، به صورت دوخته شدهای از ابریشم به خود میگیرد. این تصویر نشاندهندهی یادآوری رنجها و در عین حال تلاش برای ایجاد زیبایی و آرامش در زندگی است.