گنجور

شمارهٔ ۵۴۳

زلفت ز من حزین گریزد
این خوشه ز خوشه چین گریزد
در دست تو گل ز شرم رویت
وقت است در آستین گریزد
تیر تو ز صحبت دل ما
با موزه ی آهنین گریزد
از آفت برق، دانه ی ما
چون مور سوی زمین گریزد
تا کی ز جهان چو برق جستن؟
بیدرد! کسی چنین گریزد؟
از باده سلیم چون کشم دست؟
کی مور ز انگبین گریزد؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زلفت ز من حزین گریزد
این خوشه ز خوشه چین گریزد
هوش مصنوعی: زلف تو از من دور می‌شود، مانند خوشه‌ای که از چیدن خوشه‌چین فراری است.
در دست تو گل ز شرم رویت
وقت است در آستین گریزد
هوش مصنوعی: در دستان تو، گل به خاطر زیبایی و شرم چهره‌ات، به آرامی در آستینت پنهان می‌شود.
تیر تو ز صحبت دل ما
با موزه ی آهنین گریزد
هوش مصنوعی: تیر عشق تو از دل ما که با زخم‌هایش درد کشیده، فرار می‌کند.
از آفت برق، دانه ی ما
چون مور سوی زمین گریزد
هوش مصنوعی: دانه‌ی ما همچون موری از خطر برق به سوی زمین فرار می‌کند.
تا کی ز جهان چو برق جستن؟
بیدرد! کسی چنین گریزد؟
هوش مصنوعی: چه زمان می‌خواهی مانند برق از دنیا بگریزی؟ کسی که درد در دل ندارد، آیا چنین کاری می‌کند؟
از باده سلیم چون کشم دست؟
کی مور ز انگبین گریزد؟
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم از نوشیدنی پاک و شیرین لذت ببرم وقتی که موریانه‌ها در کنارش هستند و نمی‌توانند از عسل دوری کنند؟