شمارهٔ ۵۴۰
از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد
آتش چو شمع از سر مینا بلند شد
از بس به سینه ی آه شکستم ز بیم او
دودم چو مجمر از همه اعضا بلند شد
پهلو به بستری که نهادم، ز سوز دل
آه و فغان ز صورت دیبا بلند شد
دیوانگان او چو خس و خار می دوند
تا دست گردباد ز صحرا بلند شد
هرجا حدیث ما رود، او نیز داخل است
نام فلک ز دشمنی ما بلند شد
آه و فغان من به فلک شعله زد سلیم
بگریز ای حریف که غوغا بلند شد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد
آتش چو شمع از سر مینا بلند شد
هوش مصنوعی: از جشن و میخواری، آن قد بلند و زیبای محبوب برخاست و آتش شمع نیز از سر کاسه شراب به سوی بالا رفت.
از بس به سینه ی آه شکستم ز بیم او
دودم چو مجمر از همه اعضا بلند شد
هوش مصنوعی: به خاطر نگرانیهای او، آنقدر دلم گرفته و آزرده است که مانند یک چراغ که میسوزد و دودش بالا میرود، از تمام وجودم غم و اندوه به بیرون میریزد.
پهلو به بستری که نهادم، ز سوز دل
آه و فغان ز صورت دیبا بلند شد
هوش مصنوعی: پس از اینکه به بستر خواب رفتم، از شدت ناراحتی و دلتنگیام، آوای آه و فریادی از دل برخاست که حتی در پرده نرم و لطیف هم منعکس شد.
دیوانگان او چو خس و خار می دوند
تا دست گردباد ز صحرا بلند شد
هوش مصنوعی: دیوانگان او مانند علفهای هرز به سمت باد میدوند تا وقتی که گردبادی از دشت برمیخیزد.
هرجا حدیث ما رود، او نیز داخل است
نام فلک ز دشمنی ما بلند شد
هوش مصنوعی: هر جا که صحبت از ما باشد، آن جا هم او حضور دارد. نام آسمان به خاطر دشمنی ما بالا رفته است.
آه و فغان من به فلک شعله زد سلیم
بگریز ای حریف که غوغا بلند شد
هوش مصنوعی: این جمله نشاندهندهی احساásدرد و نالهی عمیق گوینده است که به آسمان میرسد و به دنبال آن، به دوستانش هشدار میدهد که از او دور شوند زیرا اوضاع در حال ایجاد هیاهو و آشوب است. این بیان حاکی از شدت احساسات و اضطراب درونی گوینده است.

سلیم تهرانی