شمارهٔ ۵۳۸
بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد
جای ناخن، حلقه ی زنجیرم از پا می دمد
هرکه را داغی به دل دیدم، ز حسرت سوختم
هوش از من می برد این گل ز هرجا می دمد
هیچ کس از کار من در راه عشق آگاه نیست
گل اگر بر دست گیرم، خارم از پا می دمد
بس که خار حسرتم بی روی او در دل شکست
همچو گلبن، جای مو، خارم ز اعضا می دمد
جنس سودایی که ما داریم از معموره نیست
این گل خودروی از دامان صحرا می دمد
عشق نگذارد که تأثیری شود ظاهر سلیم
این همه افسون که بر یوسف زلیخا می دمد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد
جای ناخن، حلقه ی زنجیرم از پا می دمد
هوش مصنوعی: چشم وی چنان جادویی دارد که هر روز اثر آن بر من بیشتر میشود؛ به گونهای که دیگر احساس میکنم زنجیرهای سختی به پاهایم بسته شده و از شدت این احساس در فشار هستم.
هرکه را داغی به دل دیدم، ز حسرت سوختم
هوش از من می برد این گل ز هرجا می دمد
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش درد و اندوهی دارد، من به خاطر حسرت او سوزانده میشوم. این گل که از هر طرف میروید و میافتد، هوش و حواسم را از من میگیرد.
هیچ کس از کار من در راه عشق آگاه نیست
گل اگر بر دست گیرم، خارم از پا می دمد
هوش مصنوعی: هیچکس از تلاشهایم در عشق خبر ندارد؛ حتی اگر گلی در دست بگیرم، خارهایی که بر پایم است، آزارم میدهد.
بس که خار حسرتم بی روی او در دل شکست
همچو گلبن، جای مو، خارم ز اعضا می دمد
هوش مصنوعی: بسیار غمگین و ناامیدم از جداییاش. دلتنگیام مانند گلی است که در دل احساس میکند به جای موهایش خارهایی در تنش هستند و این درد همچنان به من فشار میآورد.
جنس سودایی که ما داریم از معموره نیست
این گل خودروی از دامان صحرا می دمد
هوش مصنوعی: این گل خاص که ما داریم، ساخته و پرداخته مکانهای همیشگی و عادی نیست. بلکه این گل به صورت طبیعی از دل دشت و بیابان به وجود آمده و میروید.
عشق نگذارد که تأثیری شود ظاهر سلیم
این همه افسون که بر یوسف زلیخا می دمد
هوش مصنوعی: عشق اجازه نمیدهد که تأثیری بر ویژگیهای سالم و پاک فرد بگذارد، حتی با وجود تمام جاذبهها و فریبهایی که مانند افسون بر یوسف و زلیخا تأثیر میگذارد.

سلیم تهرانی