شمارهٔ ۵۳۲
دل بیلبت شکفته به ساغر نمیشود
کاریست این که بیتو میسر نمیشود
ما عاجزان به عشق تو پیوند چون کنیم؟
دندان مور، قبضهٔ خنجر نمیشود
در کارها به صورت و معنی تفاوت است
آیینه همچو سد سکندر نمیشود
پای ادب دراز به اندازه میکنیم
از ما کسی چو آب گهر تر نمیشود
دل میبرد پیام، به قاصد چه حاجت است
پرواز کبک همچو کبوتر نمیشود
هرگز کسی سلیم مربی خود نشد
تقصیر قطره نیست که گوهر نمیشود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل بیلبت شکفته به ساغر نمیشود
کاریست این که بیتو میسر نمیشود
هوش مصنوعی: دل من به شوق تو زنده است و هیچ نوشیدنی نمیتواند آن را شاداب کند، این کار تنها با حضور تو ممکن میشود.
ما عاجزان به عشق تو پیوند چون کنیم؟
دندان مور، قبضهٔ خنجر نمیشود
هوش مصنوعی: ما که در عشق تو ناتوان و درماندهایم، چگونه میتوانیم به تو وابسته شویم؟ دندان یک مور هرگز نمیتواند به عنوان دسته یک خنجر باشد.
در کارها به صورت و معنی تفاوت است
آیینه همچو سد سکندر نمیشود
هوش مصنوعی: در کارها همواره میان ظاهر و باطن تفاوت وجود دارد؛ همانطور که آیینه نمیتواند به اندازه دیواری مقاوم و محکم باشد.
پای ادب دراز به اندازه میکنیم
از ما کسی چو آب گهر تر نمیشود
هوش مصنوعی: ما به اندازهی ادب و احترام خود را متواضع میکنیم، چرا که هیچکس نمیتواند به قیمتی که ما برای ارزشهای خود قائل هستیم، به ارزش واقعی و گرانبهایی دست یابد.
دل میبرد پیام، به قاصد چه حاجت است
پرواز کبک همچو کبوتر نمیشود
هوش مصنوعی: پیام عاشقانه به دل میرسد و دیگر نیازی به ارسالکننده نیست. پرواز کبک هرگز به نرمی کبوتر نخواهد بود.
هرگز کسی سلیم مربی خود نشد
تقصیر قطره نیست که گوهر نمیشود
هوش مصنوعی: هیچکس بدون راهنمایی و آموزش مناسب به کمال و صلاحیت لازم نمیرسد و نمیتوان تقصیر را به گردن قطرهای گذاشت که نتوانسته به جواهر تبدیل شود.

سلیم تهرانی