شمارهٔ ۵۳
آیینه کجا دیده ست، رخسار چو ماهش را
با سرمه چه آمیزش، مژگان سیاهش را
گاهی نظری از لطف می کرد به سوی من
بخت سیهم رم داد آهوی نگاهش را
ای مور به این اندام، سرخیل سلیمانی
دیگر چه ازو خواهی، بردار کلاهش را
سنجیده کسی بیند گر جانب این گلشن
برقی به کمین باشد هر برگ گیاهش را
از چشم سلیم ای غیر، پیدا صف مژگان نیست
برداشته با دیده، خار و خس راهش را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آیینه کجا دیده ست، رخسار چو ماهش را
با سرمه چه آمیزش، مژگان سیاهش را
هوش مصنوعی: آیینه هرگز نتوانسته است چهرهای مانند چهرهی ماه را ببیند و زیبایی آن را با سرمه و مژگان سیاهش مقایسه کند.
گاهی نظری از لطف می کرد به سوی من
بخت سیهم رم داد آهوی نگاهش را
هوش مصنوعی: گاهی نظر محبتآمیزش به سمت من میافتاد و شانس بد من را به سوی زیبایی و جذابیت چشمانش میکشید.
ای مور به این اندام، سرخیل سلیمانی
دیگر چه ازو خواهی، بردار کلاهش را
هوش مصنوعی: ای مور، با این اندام خود، که سررشتهدار سلیمانی دیگر چه خواستهای، کلاهش را بردار.
سنجیده کسی بیند گر جانب این گلشن
برقی به کمین باشد هر برگ گیاهش را
هوش مصنوعی: اگر کسی با هوش باشد، خواهد فهمید که در این باغ زیبا، حتی یک برگ گیاه نیز تحت نظر و مراقبت است، همانطور که برقی در کمین نشسته است.
از چشم سلیم ای غیر، پیدا صف مژگان نیست
برداشته با دیده، خار و خس راهش را
هوش مصنوعی: چشم زلال و پاک نمیتواند زیبایی مژگان را ببیند، زیرا با نگاه کردن به دقت، فقط خار و گیاه را در مسیرش مشاهده میکند.