شمارهٔ ۵۲۵
فغان کز دِیْر، زاهد سبحه را بگسسته میآرد
ز کوی میفروشان توبه را بشکسته میآرد
غمخانه چرا داری که گر غارتگرت عشق است
ترا با خانه چون مرغ قفس، در بسته میآرد
برای سود و سودا رو به آتشخانهٔ دل کن
که هرکس مشت خاری میبرد، گلدسته میآرد
روان کن زر برای می، که زر آن سرخ عیار است
که تا رفته، سبو را دست و گردن بسته میآرد!
سپند ای شاخ گل، حسن ترا در کار اگر باشد
ز آتش شوق ما پیش تواَش برجسته میآرد
سلیم ایام را در عیبپوشی نیست تقصیری
برای هرکه کوتاه است، کفش جسته میآرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فغان کز دِیْر، زاهد سبحه را بگسسته میآرد
ز کوی میفروشان توبه را بشکسته میآرد
هوش مصنوعی: آوای نالهای از خانهی عبادت به گوش میرسد، در حالی که زاهد با تسبیحش خداحافظی کرده و از خیابان میفروشان، توبهی خود را ترک کرده است.
غمخانه چرا داری که گر غارتگرت عشق است
ترا با خانه چون مرغ قفس، در بسته میآرد
هوش مصنوعی: چرا در دلت غم و اندوه را جا دادهای، وقتی که عشق به تو حملهور میشود؟ عشق تو را همچون پرندهای در قفس، در بند و محبوس میسازد.
برای سود و سودا رو به آتشخانهٔ دل کن
که هرکس مشت خاری میبرد، گلدسته میآرد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال منافع و خواستههایت هستی، به قلبت توجه کن و در آنجا جستجو کن. چون هرکس که بیتوجهی کند و فقط به مشکلاتش فکر کند، در نهایت به چیزی مفید و زیبا نخواهد رسید.
روان کن زر برای می، که زر آن سرخ عیار است
که تا رفته، سبو را دست و گردن بسته میآرد!
هوش مصنوعی: برای تهیهی شراب، پول قابل توجهی هزینه کن، چرا که این شراب با کیفیت و ارزش است و هنگامی که از بین برود، گلابی به دست میآید که میتواند تن و گردن سبو را به زحمت بیندازد!
سپند ای شاخ گل، حسن ترا در کار اگر باشد
ز آتش شوق ما پیش تواَش برجسته میآرد
هوش مصنوعی: ای گل زیبا، اگر زیباییات در دستان شوق ما باشد، مانند آتش درخشان در مقابل تو نمایان میشود.
سلیم ایام را در عیبپوشی نیست تقصیری
برای هرکه کوتاه است، کفش جسته میآرد
هوش مصنوعی: روزگار سلیم در پنهان کردن عیوب افراد، تقصیری ندارد. برای کسی که کوتاه است، به ناچار پایش برهنه میماند و در نتیجه مشکلاتش مشخص میشود.

سلیم تهرانی