گنجور

شمارهٔ ۵۲۶

هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند
غیر عنقا هرچه در دام آید، آزادش کند
غیر تیشه حربه ای خسرو نمی گیرد به دست
اندکی مانده که شیرین همچو فرهادش کند
روزگارم قدر نشناسد ز نادانی، که طفل
گنج نامه گر بیابد، کاغذ بادش کند
مرغ ما را تاب بی پروایی صیاد نیست
کاشکی بر گرد سر گردانده آزادش کند
از فراموشان زیر خاک بودن مشکل است
وقت آن کس خوش که چون میرد، کسی یادش کند
هرکه بیمار غم عشق بتان باشد سلیم
بر سر بالین اجل بنشیند و یادش کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند
غیر عنقا هرچه در دام آید، آزادش کند
هوش مصنوعی: هرکس که به شوق رسیدن به تو گرفتار شود، حتی اگر به جز پرنده افسانه‌ای (عنقا) باشد، آزادش می‌کند و از قید و بندها رها می‌سازد.
غیر تیشه حربه ای خسرو نمی گیرد به دست
اندکی مانده که شیرین همچو فرهادش کند
هوش مصنوعی: خسرو جز تیشه، سلاح دیگری در دست ندارد و تنها چیزی که مانده، این است که شیرین را به مانند فرهاد، تحت تاثیر بگذارد.
روزگارم قدر نشناسد ز نادانی، که طفل
گنج نامه گر بیابد، کاغذ بادش کند
هوش مصنوعی: زندگی من به دلیل نادانی‌ام ارزش مرا نمی‌داند، مانند کودکی که اگر به گنج نامه‌ای دست یابد، تنها کاغذ آن را به باد می‌سپارد و از ارزش واقعی‌اش آگاه نیست.
مرغ ما را تاب بی پروایی صیاد نیست
کاشکی بر گرد سر گردانده آزادش کند
هوش مصنوعی: مرغی که ما داریم، نمی‌تواند بر بی‌پروایی شکارچی تحمل کند. ای کاش او را در دور خودش بگرداند و آزادش کند.
از فراموشان زیر خاک بودن مشکل است
وقت آن کس خوش که چون میرد، کسی یادش کند
هوش مصنوعی: فراموش شده در زیر خاک بودن سخت است، زیرا برای کسی که می‌میرد، خوشحالی واقعی زمانی است که کسی از او یاد کند.
هرکه بیمار غم عشق بتان باشد سلیم
بر سر بالین اجل بنشیند و یادش کند
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر عشق محبوبان دچار درد و غم است، در لحظات پایانی عمرش، آرام بر بالین مرگ نشسته و به یاد آن عشق می‌افتد.