شمارهٔ ۵۲۱
نه همین نازش مرا منع از رخ او میکند
هر گره در زلف، کار چین ابرو میکند
بیدماغی کرده است از بس که حالم را خراب
حیرتی دارم که گل را چون کسی بو میکند؟
چون گل رعنا رخش با لاله هرجا چهره شد
رنگ روی زرد من هم، پشتی او میکند
در تمام عمر سازد جمع، برگ سوختن
زندگانی این چنین باید که هندو میکند
خندهٔ مستانه حد کیست در باغ جهان؟
محتسب اینجا دهان غنچه را بو میکند
مرد، میباید که پا محکم کند اینجا سلیم
شیر دیبا را نهیب عشق، آهو میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه همین نازش مرا منع از رخ او میکند
هر گره در زلف، کار چین ابرو میکند
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع میپردازد که زیبایی و نازک کاریهای محبوب، هرچند که ممکن است ناخوشایند به نظر برسند، ولی هر بار که به او نگاه میکنم، همچنان دلنشین و جذاب است. هر پیچ و تاب در زلف او، مانند ابروهای کمانیاش، دل را میرباید و نمیتواند مانع از عاشقانه شدن احساساتم شود.
بیدماغی کرده است از بس که حالم را خراب
حیرتی دارم که گل را چون کسی بو میکند؟
هوش مصنوعی: حالم به قدری خراب است که به هیچ چیز نمیتوانم فکر کنم. احساس حیرت میکنم که چطور ممکن است کسی به گل نزدیک شود و آن را بو کند؟
چون گل رعنا رخش با لاله هرجا چهره شد
رنگ روی زرد من هم، پشتی او میکند
هوش مصنوعی: وقتی چهره زیبای او در کنار گل لاله ظاهر میشود، رنگ رخسار من هم زرد میشود و او مرا از خود دور میکند.
در تمام عمر سازد جمع، برگ سوختن
زندگانی این چنین باید که هندو میکند
هوش مصنوعی: در تمام زندگی، انسانها به جمع میپردازند و مانند هندوها باید روزهایی را که گذراندهاند، به فراموشی بسپارند و از آنها بگذرند.
خندهٔ مستانه حد کیست در باغ جهان؟
محتسب اینجا دهان غنچه را بو میکند
هوش مصنوعی: در باغ وسیع دنیا، خندهٔ شاد و خوشی کسی را نمیتوان محدود کرد. در اینجا، نگهبان به طور وسواسی به بوی گلها میرسد و نمیگذارد که شادی و زیبایی آزادانه بروز کند.
مرد، میباید که پا محکم کند اینجا سلیم
شیر دیبا را نهیب عشق، آهو میکند
هوش مصنوعی: مرد باید در اینجا استوار و قوی باشد. عشق به او مانند صمیمیتی است که میتواند قدرت و انرژی خاصی را در او بیدار کند و او را به داشتن آمادگی و شجاعت ترغیب کند.

سلیم تهرانی